شنبه/ 3 آذر / 1403
Search
Close this search box.
شهریار و حضرت زهرا - ماه آن شب خموش و سرگردان

در محضر شهریار / هجده‌ ساله بانویی پُر شور

در محضر شهریار / هجده‌ ساله بانویی پُر شور ... ماه آن شب خموش و سرگردان / روی صحرا و دشت می تابید / نور غم‌رنگ و حزن‌پرور ماه

سید محمد حسین بهجت تبریزی ( شهریار ) در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی در روستای زیبای “خوشکناب” آذربایجان متولد شده و در ۲۷ شهریور ماه ۱۳۶۷ دیده از جهان فرو بست.

شهریار شاعر پرآوازه پارسی گوی آذری زبان، سخن سرای والایی است که نفوذ معنوی کلامش بر سراچه دل آشنا و بیگانه جاریست.

 

در ادامه شعری از شهریار که برای حضرت زهرا سروده است را با هم می خوانیم.

 

ماه آن شب خموش و سرگردان
روی صحرا و دشت می تابید

نور غم‌رنگ و حزن‌پرور ماه
همه جا را نموده بود سپید

دانه‌ دانه ستاره بر رخ چرخ
همچو اشک یتیم می لرزید

خوب گسترده بود خاموشی
بر جهان پرده فراموشی

مرغ شب آرمیده بود آرام
چشم ایام رفته بود به خواب

سایه نخل‌ها به چهره نور
از سیاهی کشیده بود حجاب

باد در جست‌وجوی گمشده‌ای
چرخ می‌زد چو عاشقی بی‌تاب

غرق شهر مدینه سرتاسر
در سکوتی عمیق و رعب‌آور

می کشید انتظار خاک آن شب
مقدم تازه میهمانی را‌

می‌ربود از کف گران‌مردی
آسمان همسر جوانی را

آتش مرگ مادری می سوخت
دل اطفال خسته‌جانی را

مردم آرام لیک آهسته
نوحه‌گر چند طفل دل‌خسته

بر سر دوش جسم بی‌جانی
حمل می‌شد به نقطه‌ای مرموز

همه خواهان به دل درازی شب
گرچه شب تلخ بود و طاقت‌سوز

تا مگر راز شب نگردد فاش
نَبَرد پی به راز شب دل روز

راز شب بود پیکر زهرا
که شب آغوش خاک گشتش جا

راز شب بود بانویی معصوم
که چو مردی از زمانه نزاد

هجده‌ساله بانویی پُر شور
که سیه کرده چهره بیداد

بانویی کز سخن به محضر آن
ریخت آتش به جان استبداد

بانویی شیردل، دلیر و شجاع
که نمود از حقوق خویش دفاع

گرچه زن بود لیک مردانه
از قیام آتشی عظیم افروخت

شعله‌ای برکشید از دل خویش
که سیه خرمنِ ستم را سوخت

درس احقاق حق و دفع ستم
به جهان و جهانیان آموخت

مردم خفته را ز خواب انگیخت
آبروی ستمگران را ریخت

 

 

 

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x