غزل ۳۶۷ حافظ (فتوی پیر مغان دارم و قولیست قدیم) به همراه شرح
شرح غزل ۳۶۷ حافظ / فتوی پیر مغان دارم و قولیست قدیم
فتوی پیر مغان دارم و قولیست قدیم
که حرام است می آن جا که نه یار است ندیم
چاک خواهم زدن این دلق ریایی چه کنم
روح را صحبت ناجنس عذابیست الیم
تا مگر جرعه فشاند لب جانان بر من
سال ها شد که منم بر در میخانه مقیم
مگرش خدمت دیرین من از یاد برفت
ای نسیم سحری یاد دهش عهد قدیم
بعد صد سال اگر بر سر خاکم گذری
سر برآرد ز گلم رقص کنان عظم رمیم
دلبر از ما به صد امید ستد اول دل
ظاهرا عهد فرامش نکند خلق کریم
غنچه گو تنگ دل از کار فروبسته مباش
کز دم صبح مدد یابی و انفاس نسیم
فکر بهبود خود ای دل ز دری دیگر کن
درد عاشق نشود به به مداوای حکیم
گوهر معرفت آموز که با خود ببری
که نصیب دگران است نصاب زر و سیم
دام سخت است مگر یار شود لطف خدا
ور نه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم
حافظ ار سیم و زرت نیست چه شد شاکر باش
چه به از دولت لطف سخن و طبع سلیم
بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم
شرح غزل ۳۶۷ حافظ (شرح غزل فتوی پیر مغان دارم و قولیست قدیم)
فتوی پیر مغان دارم و قولیست قدیم
که حرام است می آن جا که نه یار است ندیم
سخن و فتوایی قدیمی از پیر مغان به یاد دارم و آن اینکه نوشیدن می در جایی که معشوقی همدم و هم پیاله نیست، حرام است.
ندیم: یار و همدم
چاک خواهم زدن این دلق ریایی چه کنم
روح را صحبت ناجنس عذابیست الیم
سرانجام این خرقه ریایی را پاره خواهم کرد زیرا همنشینی روح پاک و لطیف با یاری ناجنس و بد ذات، عذابی سخت و دردناک است.
صحبت: همنشینی
ناجنس: بدجنس
الیم: دردناک
بیشتر بخوانید: حافظ شیرازی شاعری بی همتا
تا مگر جرعه فشاند لب جانان بر من
سال ها شد که منم بر در میخانه مقیم
به امید آنکه معشوق جرعه ای از شراب لبش بر من عاشق بیفشاند و من را کامیاب کند، مدت مدیدی است که ساکن کوی میکده و خرابات شده ام.
مگر: به امید آنکه
مگرش خدمت دیرین من از یاد برفت
ای نسیم سحری یاد دهش عهد قدیم
گویا خدمتگزاری دیرینه من از یاد او رفته است. ای باد صبا که پیک عاشقانی، عهد و پیمان قدیمی را به یاد او بیاور.
بعد صد سال اگر بر سر خاکم گذری
سر برآرد ز گلم رقص کنان عظم رمیم
اگر پس از گذشت سال ها بر سر خاکم گذر کنی، استخوان های پوسیده ام زنده خواهند شد و رقصان و شادان سر از خاک برخواهند آورد.
عظم رمیم: استخوان های پوسیده
بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی
دلبر از ما به صد امید ستد اول دل
ظاهرا عهد فرامش نکند خلق کریم
معشوق دلفریب ما که به صد امید و آرزو دل ما را برد و عاشق خود ساخت، ظاهرا نباید خوی بخشنده و کریمانه عهد و پیمان را فراموش کند.
غنچه گو تنگ دل از کار فروبسته مباش
کز دم صبح مدد یابی و انفاس نسیم
به غنچه بگو که از کار پیچیده و فروبسته خود دلتنگ و آزرده نباشد زیرا که در صبح از نفس و وزش باد صبا یاری خواهد گرفت و شکوفا خواهد شد.
تنگ دل: غمگین و دلتنگ
مدد: یاری و کمک
انفاس نسیم: نفس های سحر و باد صبا
فکر بهبود خود ای دل ز دری دیگر کن
درد عاشق نشود به به مداوای حکیم
ای دل شیدا و مجنون، درد عشقت را از راه دیگری درمان کن و در پی چاره دیگری باش زیرا درد عاشق هرگز با طبیب درمان نخواهد شد.
بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی
گوهر معرفت آموز که با خود ببری
که نصیب دگران است نصاب زر و سیم
تلاش کن تا معرفت و شناخت به دست آوری که توشه آخرت سازی زیرا که زر و سیم و مال و ثروت فراوان نصیب دیگران خواهد شد.
نصاب: در شرع مقدار مالی است که بر آن زکات واجب می شود.
دام سخت است مگر یار شود لطف خدا
ور نه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم
دامی که شیطان گسترده، بسیار سخت و دردناک است، مگر لطف و عنایت الهی یاری نماید، وگرنه آدم از فریب شیطان رانده شده رها نمی گردد و از او پیشی نمی گیرد.
صرفه بودن: پیشی گرفتن
رجیم: رانده شده
حافظ ار سیم و زرت نیست چه شد شاکر باش
چه به از دولت لطف سخن و طبع سلیم
ای حافظ اگر مال و ثروت نداری چه اهمیتی دارد؟ سپاسگزار خدا باش؛ چه سعادتی بهتر و بالاتر از اینکه دارای لطافت سخن و ذوق و قریحه سالم و درست هستی؟
سلیم: سالم و درست
دولت: اقبال و سعادت
در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.
حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.
شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.
مجله اینترنتی تحلیلک
بهترین متن و سخن از حافط که حالم را خوب می کند ای دل شیدا و مجنون، درد عشقت را از راه دیگری درمان کن و در پی چاره دیگری باش زیرا درد عاشق هرگز با طبیب درمان نخواهد شد
و چه زیباتر اینکه حافظ فرمود کسی که عاشق نیست مرده است .