شنبه/ 3 آذر / 1403
Search
Close this search box.
برشی از کتاب تلماک؛ نخست باید فنا شد

نخست باید فنا شد/ برشی از کتاب تلماک نوشته فنلون

کتاب بزرگترین هدایتگر ما انسان ها در مسیر زندگی و خواندن آن یکی از عوامل مهم برای رسیدن به موفقیت است. برای شمایی که در گیر و دار زندگی فرصتی برای مطالعه و خواندن ندارید بخش های زیبا و تجربه آفرینی از بهترین کتاب های تاریخ آماده کرده ایم تا مسیر موفقیت برای شما هموار شود.

«نخست باید فنا شد»

یکی از عوامل رسیدن به موفقیت در زندگی کتاب خواندن است. کتاب ها قدرت عظیمی دارند و به راحتی می توانند ما را از خستگی و کشمکش های روزانه جدا کرده و به دنیایی پر از آرامش و هیجان ببرند.

کتاب ها به راحتی می توانند با روایت های درست و زیبایشان برای ما چراغ راهی باشند تا به بی راهه نرویم و ما را به مسیر درست هدایت کنند.

هر کتابی با هر عنوانی و با هر محتوایی نکاتی را در درون خود گنجانده که با خواندن و درک کردن آن ها به راحتی می توان در طول مسیر زندگی بر سختی ها فائق شد و به موفقیت رسید.

این بخش برای آن هایی است که در طول روزمره زندگی فرصت نمی کنند کتابی را بگشایند، دل به دل آن دهند و در آن غرق شوند. ما برای شما برش های زیبا و مهمی را از بهترین کتاب های تاریخ گردآوری کرده ایم تا با خواندن آن ها روح شما نیز تغذیه شود.

با ما باشید: برشی از کتاب تلماک؛ نخست باید فنا شد

بیشتر بخوانید: زندگی فقط یک بازی است/ برشی از کتاب بابا لنگ دراز جین وبستر

برشی از کتاب تلماک؛ نخست باید فنا شد
«برشی از کتاب تلماک؛ نخست باید فنا شد»

برشی از کتاب تلماک؛ نخست باید فنا شد

نمی‌تواند پرده بر پشیمانی‌ هایی فروپوشد که درونش را می‌ دَرَد و می‌ آزارد.

نخست باید فنا شد؛ در هر چه و برای هر چه هیچ باشید؛ هیچی راستین.
آنکه به فنا رسیده است و هیچ در هیچ شده است، هرگز ایستادگی نمی‌ورزد؛ هرگز مَنی ندارد که بدان بپردازد؛ می‌باید خویشتن را وانهاد…
می‌باید به سادگی، دل‌ آسودگی و سرخوشی‌ِ کودکی بازگشت.

خویشتن را می‌ دیدم که در مغاکی از پشیمانی و اندوه فرو افتاده‌ام.
به هنگام این آشفتگی و پریشانی، من در بیشه‌ی مقدس، سرگشته به هر سوی می‌پوییدم،
چونان گوزنی که شکارگری او را زخم زده باشد؛ گوزن زخمین در میانهٔ جنگل‌های پهناور، به هر سوی می‌دود تا درد خویش را فرونشاند؛
اما، تیری که در پهلوی او فرورفته است، همواره با اوست و مایهٔ رنج او.

گوزن تیر کشنده را هرجا با خود می‌برد.
بدین‌ سان، من نیز به بیهودگی در بیشه می‌ دویدم؛ تا مگر خویشتن را از یاد ببرم.
هیچ چیز از دردی که درون دلم را می‌ فرسود، فرو نمی‌ کاست.

من دیگر از دریاها، از بادها، از توفان‌ها، از هیچ‌یک نمی‌هراسم.
تنها از هوس‌ها و شوریدگی‌ های خویش بیمناکم.

از عشق، به‌ تنهایی، بیش از تمامی توفان‌ ها و غرقگی‌ ها می‌ باید ترسید.
تنها با گریز از عشق می‌ توان بر آن چیرگی جُست.
در برابر چنین دشمنی، دلیری راستین در هراسیدن و گریختن است؛
امّا گریزی بی‌ هیچ درنگ؛ گریزی چنان شتاب‌ آلود که حتی دمی از گریختن باز نمانند و به واپس ننگرند.

کتاب تلماک
نوشته فنلون

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x