شنبه/ 3 آذر / 1403
Search
Close this search box.
عوامل شکست

عوامل شکست افراد در دستیابی به اهداف‌شان

موفق بودن با واژه‌ها و تعاریف گوناگونی توصیف می‌شود اما موفق نشدن و شکست همیشه به یک روش توصیف می‌شود: «شکست، ناتوانی فرد در دستیابی به اهداف زندگی‌اش است، حال این اهداف هر چه که باشد». در این مقاله ۱۰ مورد از عوامل شکست افراد در دستیابی به اهداف‌شان و نرسیدن به موفقیت مطرح شده است.

موفق بودن با واژه‌ها و تعاریف گوناگونی توصیف می‌شود اما موفق نشدن و شکست همیشه به یک روش توصیف می‌شود: «شکست، ناتوانی فرد در دستیابی به اهداف زندگی‌اش است، حال این اهداف هر چه که باشد». در این مقاله ۱۰ مورد از عوامل شکست افراد در دستیابی به اهداف‌شان و نرسیدن به موفقیت مطرح شده است.

 

عوامل شکست افراد

۱. آنها ارزش زمان را درک نمی‌کنند

ریچارد برنسون می‌گوید: «افراد موفق می‌دانند که زمان خود به‌ تنهایی ارزشمندتر از پول است». افراد ناموفق برای زمان خود ارزش قائل نمی‌شوند. آنها در هر جایی و هر زمانی دیده می‌شوند، زیرا توانایی اختصاص زمان برای اهداف خود را ندارند.

به‌ عبارت‌ دیگر کارهای آنها مرتب روی هم تلنبار می‌شود، زیرا زمان کافی برای کارهای قبلی خود تخصیص نداده‌اند. بنابراین تحقق اهداف‌شان همیشه به‌ تعویق می‌افتد. مهارت‌های مدیریت زمان و قدرت نه گفتن، گامی برای دستیابی به موفقیت در زندگی شماست.

 

۲. آنها کارهایی انجام می‌دهند که در مسیر اهداف‌شان نیست

روی دیزنی می‌گوید: «تصمیم‌گیری، زمانی‌که می‌دانید ارزش‌هایتان چه هستند سخت نخواهد بود». هر چه هدف مهم‌تر باشد، در سلسله‌ مراتب ارزش‌هایتان در مرتبه‌ی بالاتری قرار خواهد داشت و وقت و انرژی بیشتری برای آن خواهید گذاشت. هرچه هدف کم‌اهمیت‌تر باشد، در سلسله‌ مراتب ارزش‌هایتان مرتبه‌ی پایین‌تری به خود اختصاص خواهد داد و زمان و انرژی کمتری نیاز خواهد داشت.

افراد ناموفق کارهای زیادی انجام می‌دهند، اما این کارها اثر بخش نیستند زیرا در مسیر اهداف‌شان نیست و کارهای پراکنده و بی‌هدفی محسوب می‌شوند. نوشتن اهداف و استراتژی‌هایی که می‌تواند به تحقق این اهداف کمک کند، شما را در تشخیص کارهایی که به اهداف‌تان نمی‌رساند، یاری می‌کند.

 

۳. آنها هرگز چیزی به سطح فعلی نمی‌افزایند

استفان کاوی می‌گوید: «به‌نظر می‌رسد افراد فکر می‌کنند که موفقیت در یک حوزه می‌تواند شکست در حوزه‌های دیگر را جبران کند؛ اما واقعا می‌تواند؟ اثربخشی واقعی به تعادل نیاز دارد». اگر رئیس‌تان به‌شدت از شما کار می‌کشد که باعث شده واقعاً از شغل‌تان متنفر شوید، این دلیل نمی‌شود که کارتان را متوقف کنید یا آن را در حد متوسط انجام دهید. شما برای حضور در آن سازمان پول دریافت می‌کنید، بنابراین کارتان را صحیح انجام دهید. افراد ناموفق افرادی هستند که از گرفتن امتیازات بد ناراحت نیستند و به خود زحمت نمی‌دهند تا روش‌های مؤثری که به توانایی آنها کمک کند و باعث ارتقای سطح فعلی آنها شود، پبدا کنند.

 

۴. آنها محدودیت‌هایی بر خود تحمیل می‌کنند

اوپرا وینفری می‌گوید: «شما در واقع آن چیزی هستید که به آن اعتقاد دارید». افراد ناموفق تمایل دارند جملاتی این‌چنین بیان کنند: «من در ریاضی و محاسبات خوب نیستم»، «من از مطالعه متنفرم» و یا «من فکر می‌کنم توانایی راه اندازی کسب و کاری موفق را ندارم». آنها برای خود محدودیت‌هایی ایجاد می‌کنند و در صدد توجیه رفتارشان هستند. تفکر درباره‌ی اینکه شما به‌ اندازه‌ی دیگران، باهوش‌ و با استعداد نیستید را رها کنید. آنچه زندگی‌تان از شما انتظار دارد این است که بیشترین حد خود و بهترین برای خود و برای دیگران باشید.

 

۵. آنها بهانه‌ تراشی می‌کنند

بیل گیتس می‌گوید: «اگر نمی‌توانید کاری را خوب انجام دهید، لااقل کاری کنید که خوب‌ به نظر برسد». این افراد دلایلی خواهند آورد و استدلال خواهند کرد که چرا نمی‌توانند کار را به انجام برسانند. آنها فاقد تخیل هستند و همیشه راه‌هایی پیدا می‌کنند که ناتوانی خود را توجیه کنند. بهترین درمان برای این مسئله، این است که هر وقت ذهن‌تان شروع به بهانه‌تراشی می‌کند، آن را متوقف کنید و موتور ذهن‌تان را برای شروع کار دوباره به راه بیندازید.

 

۶. آنها کلاس کاری ندارند

جان ولفگانگ فون گوته می‌گوید: «شما به‌ سادگی می‌توانید شخصیت افراد را با این روش قضاوت کنید؛ اینکه افراد وقتی هیچ کاری برای فردی انجام نمی‌دهند، در برابر او چگونه رفتار می‌کنند». افراد ناموفق معمولا تمایلی به کسب هوش اجتماعی ندارند. آنها جملاتی این چنین بر زبان می‌آورند: «خب حداقل من صادق هستم» یا «من این‌ طوری هستم و با بقیه این‌ طور برخورد می‌کنم». آنها نمی‌دانند با دیگران چگونه رفتار کنند و تمایل دارند اکثر مواقع به دلایل نامشخص متکبر باشند.

هیچ‌کس یک فرد ادا و اصول‌ درآور، آدم خودنما، لاف‌زن یا افرادی را که نمی‌دانند چگونه سپاس‌گزاری کنند، دوست ندارد. این ویژگی‌ها، ناخوشایند و غیرمقبول هستند و کلاس کاری صحیحی را نشان نمی‌دهند. خوب و مؤدب‌ بودن در برابر افرادی که به آنها علاقه دارید، کار آسانی است، اما خوب و مؤدب‌ بودن در برابر فردی که نمی‌توانید او را تحمل کنید یا فردی که همیشه با او ناسازگاری دارید، مَنش است.

یادگیری روش‌های گفتگو با افراد مهارتی است که فقط افراد کمی از آن برخوردارند. بهترین راه برای آزمایش کلاس کاری یک فرد، مشاهده‌ی رفتار او در زمان انتظار در صفی طولانی یا واکنش او در مقابل دریافت خدمات نامناسب و موارد مشابه است.

 

۷. آنها کارها را به‌ تعویق می‌اندازند

پابلو پیکاسو می‌گوید: «تعویق کارها به فردا، زمان را از بین خواهد برد». از دیگر عوامل شکست افراد اینکه آنها معمولا کارها را به‌ تعویق می‌اندازند، بدون اینکه شرمنده بشوند. این موضوع به گذشته‌ی آنان برمی‌گردد که ارزش زمان را درک نکرده‌اند. آنها طوری زندگی می‌کنند که انگار زمان زیادی را ذخیره دارند.

 

۸. آنها اقدام نمی‌کنند

لس براون می‌گوید: «کارها را امروز انجام دهید، آینده‌ی خود شما برای این کار از شما تشکر خواهد کرد». افراد ناموفق گرایش دارند که رد پاهایی در ماسه‌های زمان شکل دهند و آن را عمق ببخشند. آنها می‌توانند درباره‌ی یک برنامه بزرگ صحبت کنند و رؤیای بزرگی درباره‌ی آن بسازند اما شجاعت این را ندارند که در مسیر حرکت قرار بگیرند. رؤیاپردازی را درباره‌ی آنچه رخ خواهد داد، متوقف کنید. رؤیاها به‌ خودی‌ خود بد نیستند اما برخیزید، در صحنه حضور پیدا کنید و کاری انجام دهید. جلسات در کافی‌شاپ را تمام کنید و بروید تا کاری را به‌ انجام برسانید.

 

۹. آنها نمی‌توانند با اتفاقات ناخوشایند رو به‌ رو شوند

یک ضرب‌المثل عربی می‌گوید: «تابش همیشگی آفتاب و نباریدن باران، بیابان ایجاد می‌کند». کارها معمولا با چالش‌هایی همراه هستند. افراد ناموفق این موضوع را درک نمی‌کنند و به‌ سرعت دست از همه چیز می‌کشند، زیرا کارها ناخوشایند و دشوار به‌ نظرشان می‌رسد. آنها گل‌های رُز را بدون خارهایش و بچه را بدون درد زایمان می‌خواهند و گلدانی از طلا را در پایان رنگین‌کمان می‌خواهند، بدون اینکه طوفان را از سر گذرانده باشند.

غلبه بر چالش‌ها فقط ما را به اهداف‌مان نزدیک‌تر نخواهد کرد، بلکه در درون ما فردی را شکل خواهد داد که هرگز تصور نمی‌کردیم وجود داشته باشد. از غلبه بر ترس‌ها واهمه نداشته باشید و برای ورود به حوزه‌ای جدید، از منطقه راحتی خود به‌ سرعت خارج شوید و خودتان را به‌ چالش بکشید. شجاعت در میانه‌ی فلاکت زاده می‌شود. شما هرگز نخواهید دانست که چقدر نیرومند شده‌اید، مگر اینکه مجبور شوید مبارزه کنید. گاهی اوقات ممکن است شکست بخورید، ولی در مبارزه با غولی که در ذهن‌تان پرورش داده‌اید، آزموده شده‌اید.

 

۱۰. آنها بی‌تفاوت هستند

در کتاب مقدس آمده است: «بنابراین به این دلیل که شما ولرم و نه گرم و نه سرد هستید، من شما را از دهانم به بیرون پرتاب می‌کنم». از دیگر عوامل شکست افراد اینکه آنها هرگز عقیده‌ای دربار‌ه‌ی هیچ چیز ندارند. نمی‌توانند تصمیم گیری کنند. نمی‌توانند گفتگوهای هوشمندانه‌ای داشته باشند. فکر می‌کنند که دیگران باید زندگی را از دیدی ببیند که آنها می‌بینند. درباره هر چیزی بی‌تفاوت هستند و برای هیچ‌چیزی داوطلب نمی‌شوند. مطالعه نمی‌کنند، مایل به آموزش رسمی نیستند و هیچ تلاشی برای چگونگی معرفی و عرضه‌ی خود انجام نمی‌دهند. حتی اگر به بالاترین سطح بالقوه‌ی خود نرسند، با آن مشکلی ندارند، زیرا در جهانی پر از شگفتی و کنجکاوی، راهی برای خسته‌ شدن پیدا می‌کنند. بی‌علاقگی و خون‌سردی، قاتلی خاموش است. مواردی را بیابید که احساسات شما درباره‌ی آنها به غلیان درمی‌آید.

 

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x