یک نان خوردن و صد نان صدقه دادن
یک نان خوردن و صد نان صدقه دادن یعنی شاکر بودن و برای شکرگزاری خیرات کردن، به دنبال دفع بلا در راه خدا صدقه دادن.
یک نان خوردن و صد نان صدقه دادن یعنی شاکر بودن و برای شکرگزاری خیرات کردن، به دنبال دفع بلا در راه خدا صدقه دادن.
مغز خر خورده به معنی ابله بودن یا کار ابلهانه کردن است. در مطالب بعد نیز به ذکر موارد دیگری می پردازیم.
توی مشت کسی بودن یعنی زیر سلطه کسی بودن، در اختیار و تملک کسی بودن. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
مزد کسی را کف دستش گذاشتن یعنی ناسپاسی کردن و عمل نیک کسی را پاداش بد دادن. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
مته به خشخاش گذاشتن یعنی دقت بی اندازه به خرج دادن، موشکافی کردن. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگری می پردازیم.
مرده از گور گریخته یعنی شخص بسیار زشت یا بسیار لاغر و مردنی. در مطالب بعد نیز به ذکر موارد دیگری می پردازیم.
مچ کسی باز شدن یعنی حیله یا راز کسی فاش شدن، رسوا شدن. در مطلب بعد نیز به ذکر کنایه ها و ضرب المثل های دیگر می پردازیم.
مثقالی هفت صنار فرق داشتن یعنی بسیار متفاوت بودن، بسیار برتر بودن. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
یک لقمه نان شدن و سگ خوردن یعنی ناپدید شدن، غیبش زدن. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
لقمه را دور سر چرخاندن یعنی کار ساده را بی جهت دشوار کردن. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.