برف انبار کردن
برف انبار کردن یعنی نزد خود به امید حساب های غیرقابل وصول دل خوش داشتن. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
برف انبار کردن یعنی نزد خود به امید حساب های غیرقابل وصول دل خوش داشتن. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
پارسال سوخته امسال جراحتش می آید یعنی هنگامی عکس العمل نشان می دهد که از اصل قضیه مدت ها گذشته است.
امسال برای یکی مان زن بگیر سال دیگه برای داداشم را معمولا در جواب کسی می آورند که به خیال خود زرنگی کرده با نادان شمردن دیگران تلاش کرده باشد سود خود را زیر پیشنهادی که ظاهرا متضمن سود دیگران است، نهان کند.
امتحان را گربه نخورده یعنی می توان همه چیز را ابتدا آزمود. در مطالب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
اگر چوپان بخواهد از بز نر هم می دوشد یعنی آنچه ناممکن را ممکن می کند خواست قلبی انسان است.
حالا امامزاده ای که خودمان ساختیم دارد به کمرمان می زند یعنی کسی که دست پرورده خود ماست اکنون به دشمنی با ما برخاسته است.
امامزاده تا معجز نکند کسی به زیارتش نمی رود یعنی برای آنکه شخص مورد احترام و توجه قرار گیرد باید اثری وجودی از خود نشان دهد.
شاخ بز چنگال میش قبله به پیش الله اکبر را در حالت کنایی به نماز و عبادت ظاهرسازانه و فاقد اعتقاد و ایمان گفته می شود.
حرف من ریش سفید را قبول نمی کنی عرعر الاغ را قبول می کنی؟ از آنجا می آید که پیرمردی نزد جوانک همسایه که به امانت گرفتن خر او آمده بود سوگند می خورد که خر را ساعتی پیش برای کار به صحرا برده اند…
کوه البرز پس از درد فراوان موش زایید هنگامی استفاده می شود که انتظاری سخت بزرگ به نتیجه ای ناچیز و مسخره آمیز انجامیده باشد.