دوشنبه/ 8 دسامبر / 2025

مارس 16, 2019

پریچهر - داستان کوتاه پریچهر

داستان کوتاه پریچهر (قسمت بیست و پنجم)

داستان کوتاه پریچهر (قسمت بیست و پنجم)… شازده عزیز صبح وقتى به مدرسه رفتم ژانت از دور صدایم زد و نامه اى به دستم داد و با خنده گفت: دیدى چه زود جواب نامه ات آمد؟

پیمایش به بالا