
مثل آیینه دق
مثل آیینه دق به معنی بسیار عبوس و بدخُلق است. در مطالب بعد نیز به ذکر موارد دیگری می پردازیم.

مثل آیینه دق به معنی بسیار عبوس و بدخُلق است. در مطالب بعد نیز به ذکر موارد دیگری می پردازیم.

اسمی گذاشتن روی چیزی یعنی توجیه کردن، عذر دروغین آوردن، کار نامشروعی را به بهانه ای مشروع جلوه دادن.

آفتابه خرج لحیم کردن یعنی مبلغی بیش از ارزش چیزی را خرج تعمیر آن کردن، برای چیز ناقابل خرج بسیار کردن.

آفتابه خرج لحیم یعنی بسیار کهنه و فرسوده، اسقاط که مخارج نگهداری آن بیش از ارزش خود آن باشد.

آفتاب ندیده یعنی نازپرورده، سایه پرورده که به دور از نگاه و مزاحمت بیگانگان به بار آمده باشد.

آشی برای کسی پختن به معنی توطئه چیدن برای کسی، نقشه کشیدن بر ضد کسی است.

آش کشک خالته بخوری پاته نخوری پاته یعنی امر تحمیل شده که از قبول آن چاره نباشد.

آسمان و ریسمان به هم بافتن به معنی حرف های بی ربط و پراکنده زدن است. در مطلب بعد به ذکر موارد دیگر می پردازیم.

در آسمان گشتن روی زمین پیدا کردن یعنی چیزی یا کسی که از یافتنش تقریبا ناامید بوده اند را ناگهان دیدن.

آرواره کسی لق بودن به معنی پرگویی کردن، وراجی کردن است. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.