دوشنبه/ 5 آذر / 1403
Search
Close this search box.
شرح غزل 190 حافظ / کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند

شرح غزل ۱۹۰ حافظ / کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند

در این مطلب به غزل 190 حافظ با مطلع کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند پرداختیم و ضمن ارائه نسخه صحیح این شعر به شرح و تفسیر آن پرداخته ایم.

غزل ۱۹۰ حافظ (کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند) به همراه شرح

شرح غزل ۱۹۰ حافظ / کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند

کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند
ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند

قاصد منزل سلمی که سلامت بادش
چه شود گر به سلامی دل ما شاد کند

امتحان کن که بسی گنج مرادت بدهند
گر خرابی چو مرا لطف تو آباد کند

یا رب اندر دل آن خسرو شیرین انداز
که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند

شاه را به بود از طاعت صد ساله و زهد
قدر یک ساعته عمری که در او داد کند

حالیا عشوه ناز تو ز بنیادم برد
تا دگرباره حکیمانه چه بنیاد کند

گوهر پاک تو از مدحت ما مستغنیست
فکر مشاطه چه با حسن خداداد کند

ره نبردیم به مقصود خود اندر شیراز
خرم آن روز که حافظ ره بغداد کند

بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم

شرح غزل 190 حافظ / کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند
شرح غزل ۱۹۰ حافظ / کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند

شرح غزل ۱۹۰ حافظ (شرح غزل کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند)

کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند
ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند

روزی که قلم عطرآگین تو از ما یاد کند و چیزی بنویسد ثواب آزاد کردن دو صد غلام نصیب آن می شود.

کلک: قلم

قاصد منزل سلمی که سلامت بادش
چه شود گر به سلامی دل ما شاد کند

پیک منزل یار که همیشه سلامت باشد چه می شود اگر با آوردن سلامی از جانب او دل ما را شاد کند؟

قاصد: پیک

سلمی: نام معشوقه ای است در عرب و از عرایس شعری است.

امتحان کن که بسی گنج مرادت بدهند
گر خرابی چو مرا لطف تو آباد کند

امتحان کن تا ببینی که اگر به عاشق مست و دلباخته ای چون من لطف و مهربانی کنی چه بسیار آرزوهایت برآورده خواهد شد.

یا رب اندر دل آن خسرو شیرین انداز
که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند

خدایا به دل آن پادشاه خوش رفتار و شیرین حرکات بینداز تا از روی لطف و مهربانی بر بالین عاشق خود فرهاد (حافظ) گذری کند.

شاه را به بود از طاعت صد ساله و زهد
قدر یک ساعته عمری که در او داد کند

ارزش یک ساعت از عمر شاه که در دادگری و عدل سپری شود بهتر از صد سال عبادت و پرهیزکاری است.

بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی

حالیا عشوه ناز تو ز بنیادم برد
تا دگرباره حکیمانه چه بنیاد کند

حالا که عشوه دلفریب تو مرا از خود بی خود کرد و نابودم ساخت، ببینیم بار دگر عشوه تو از روی حکمت و دانش این ویرانه را چگونه آباد خواهد کرد؟

حالیا: اکنون

گوهر پاک تو از مدحت ما مستغنیست
فکر مشاطه چه با حسن خداداد کند

همان گونه که جمال و زیبایی خدادادی نیازی به آرایش ندارد و آرایشگر نمی تواند چیزی به زیبایی او اضافه کند، سرشت و باطن پاک تو نیز از ستایش بی نیاز است.

بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی

ره نبردیم به مقصود خود اندر شیراز
خرم آن روز که حافظ ره بغداد کند

در شیراز به آرزو و مقصود خود نرسیدیم. خوشا آن روزی که حافظ عزم رفتن به بغداد کند و به دربار ممدوح خود، سلطان احمد ایلکانی برود.

 

در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.

حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.

شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.

 

مجله اینترنتی تحلیلک

تعبیر فال شرح غزل ۱۹۰ حافظ / کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند

به زودی با فردی ملاقات می‌کنی که خبری بسیار خوش به تو می‌رساند. خبری که اشاره به رسیدن به مقصودت دارد. مدت زمان زیادی را صبر کردی و از خدا طلب حاجت کردی تا به وصال یار برسی. گوهری با ارزش به شما بخشیده‌اند، سعی کنید آن را با کمال و جمال حفظ کنید. به زیبایی درونت بیشتر از ظاهر زیبا اهمیت بده. اگر در مکان نامناسب قرار داری، محکوم به ایستادن در آنجا نیستی، جایگاه خودت را تغییر بده تا بالاخره به خواسته قلبی‌ات برسی.

1 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x