غزل ۴۵۹ حافظ (زین خوش رقم که بر گل رخسار می کشی) به همراه شرح
شرح غزل ۴۵۹ حافظ / زین خوش رقم که بر گل رخسار می کشی
زین خوش رقم که بر گل رخسار می کشی
خط بر صحیفه گل و گلزار می کشی
اشک حرم نشین نهانخانه مرا
زان سوی هفت پرده به بازار می کشی
کاهل روی چو باد صبا را به بوی زلف
هر دم به قید سلسله در کار می کشی
هر دم به یاد آن لب میگون و چشم مست
از خلوتم به خانه خمار می کشی
گفتی سر تو بسته فتراک ما شود
سهل است اگر تو زحمت این بار می کشی
با چشم و ابروی تو چه تدبیر دل کنم
وه زین کمان که بر من بیمار می کشی
بازآ که چشم بد ز رخت دفع می کند
ای تازه گل که دامن از این خار می کشی
حافظ دگر چه می طلبی از نعیم دهر
می می خوری و طره دلدار می کشی
بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم
شرح غزل ۴۵۹ حافظ (شرح غزل زین خوش رقم که بر گل رخسار می کشی)
زین خوش رقم که بر گل رخسار می کشی
خط بر صحیفه گل و گلزار می کشی
با این نقش و نگار زیبا که بر چهره چون گلت می کشی، گویی بر صفحه گل و گلزار خط بطلان می کشی.
خوش: زیبا و دلپسند
رقم کشیدن: آرایش و نقش کردن
صحیفه: صفحه و ورق
اشک حرم نشین نهانخانه مرا
زان سوی هفت پرده به بازار می کشی
اشک مرا که در خلوت سرای چشم، حرم نشین و پنهان است، از آن سوی هفت پرده چشم بیرون می آوری و مرا رسوای عام و خاص می کنی.
حرم نشین: کنایه از زن مستور و پوشیده
بیشتر بخوانید: حافظ شیرازی شاعری بی همتا
کاهل روی چو باد صبا را به بوی زلف
هر دم به قید سلسله در کار می کشی
ای معشوق با بوی خوش گیسوی تابدار و پیچیده ات بیمار و کندروی چون باد صبا را هر لحظه به حرکت و تکاپو وا می داری و به کار می کشی.
کاهل رو: سست و کندرو
هر دم به یاد آن لب میگون و چشم مست
از خلوتم به خانه خمار می کشی
هر لحظه به یاد آن لب سرخ شراب گون و آن چشم مست و خمارت مرا از خلوتسرای خود به سوی خانه می فروش و خرابات می کشانی.
می گون: سرخ مانند شراب
خمار: می فروش
گفتی سر تو بسته فتراک ما شود
سهل است اگر تو زحمت این بار می کشی
ای معشوق، گفتی که شایسته است سر تو به فتراک زین اسب ما بسته شود، برای من آسان است اگر تو زحمت این بار را بکشی.
بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی
با چشم و ابروی تو چه تدبیر دل کنم
وه زین کمان که بر من بیمار می کشی
با این چشم و ابروی زیبایی که تو داری، چه تدبیری می توانم برای این دل عاشق خود بکنم؟ شگفتا از این کمان ابرویی که بر من بیمار می کشی.
وه: شگفتا
بازآ که چشم بد ز رخت دفع می کند
ای تازه گل که دامن از این خار می کشی
ای تازه گل زیبا که از خار خود روی می گردانی و می گریزی، به سوی من بیا تا این خار بی مقدار چشم زخم ها را از تو دور کند.
چشم بد: چشم زخم
تازه گل: استعاره از معشوق زیبا
دامن کشیدن: کنایه از دوری کردن
خار: استعاره از عاشق
بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی
حافظ دگر چه می طلبی از نعیم دهر
می می خوری و طره دلدار می کشی
ای حافظ اکنون که شراب می نوشی و دست بر زلف یار می کشی، دیگر از نعمت روزگار چه می خواهی؟
نعیم دهر: نعمت روزگار
طره: موی جلوی پیشانی
در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.
حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.
شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.
مجله اینترنتی تحلیلک