چگونه از خودشناسی به خود بهسازی برسیم؟ (قسمت دوم)
رفتار کردن برخلاف عادت می تواند:
_ باعث معذب شدن شما شود. (مثلا لازم است در جلسات پرسش و پاسخ اولین نفر جواب می دهم، اما نگرانم بابت این موضوع قضاوت شوم)
_ احساس بی مهارت بودن به شما دست دهد. (نمی دانم چگونه بازخورد منفی خود را ابراز کنم)
_ باعث نارضایتی شما شود. (من دوست دارم صریح صحبت کنم و حوصله ندارم برای انتخاب واژه های مناسب وقت بگذارم)
رفتارهایی که عادات ما را نقض می کنند، می توانند باعث بروز عکس العمل های منفی هم بشوند.
هنگام انجام یک عمل از روی عادت، مغز یک میان بٌر ایجاد می کند و پس از تحریک، با حفظ زمان و بدون هیچ فکری سریعا پاسخ می دهد.
اما رفتارهای جدید نیازمند تفکر درباره موقعیت، سنجیدن انتخاب ها، تصمیم گیری و بروز رفتاری همراستای تصمیم اتخاذ شده می باشند.
به همین دلیل برایمان خوشایندتر و راحت تر است که یک عادت قدیمی را ادامه دهیم تا اینکه برای ایجاد یک عادت جدید انرژی صرف کنیم.
با وجود همه موانع و دشواری ها، « خود مدیریتی» یک مهارت اکتسابی است و برای آموختن آن اینگونه باید رفتار کرد:
۱- تصمیم بگیرید چه زمانی نیاز به خود مدیریتی دارید.
به عملکرد معمول خود توجه کنید؛ کارهایی که انجام می دهید و حرف هایی که می زنید.
دلایل عدم موفقیت روش فعلی خود را پیدا کنید. مثلا مشکل ریک «پرحرفی در جلسات» بود.
۲- توجه کنید چه چیزهایی باعث دور شدن شما از خود مدیریتی می شود.
به وقت هایی که طبق عادات همیشگی خود رفتار می کنید، دقت کنید. چه احساسی دارید؟ چه می خواهید و چگونه اتفاقات اطراف خود را تعبیر می کنید؟ چه عواملی رفتار شما را کنترل می کنند؟ کمبود آگاهی؟ کمبود مهارت؟ احساس عدم امنیت؟
مثلا اگر در جلسات کاری پرحرفی می کنید، به دلایل آن بیاندیشید. شاید شما همیشه به نظرات خودتان بیشتر اهمیت می دهید یا در زندگی شخصی هم فرد پرحرفی هستید. فهمیدن این دلایل مهم ترین اصل برای حل مشکلات است.
۳- به تصمیمات جدید و واکنش خود به این تصمیمات فکر کنید.
اگر بخواهید رفتار خود را مدیریت کنید، به جای عادات همیشگی چه کارهای دیگری می توانید انجام دهید؟
واکنش تان به آن ها چگونه خواهد بود؟ دقت کنید عادات و ترجیحات قبلی چگونه خود را در موقعیت جدید بروز می دهند و چگونه می توان جلوی بروز آن ها را گرفت.
مثلا فرض کنید قبل از بیان نظرات خود، به نظرات بقیه گوش می دهید. حال به واکنش خود فکر کنید. آیا می ترسید کسی نظر مشابه با شما داشته باشد و زودتر آن را مطرح کند؟ یا پیشنهادات بقیه به خوبی مال شما نباشد و تصمیم اشتباهی گرفته شود؟
۴- برنامه ریزی کنید.
حالا که فهمیدید چه چیزی را باید تغییر دهید، چه عواملی شما را کنترل می کنند و گزینه های پیش روی خود را شناسایی کردید، به گام هایی که در جهت بهبود رفتار خود می توانید بردارید فکر کنید.
مثلا اگر شما فرد پرحرفی هستید برنامه ریزی کنید که در هر جلسه چند بار اجازه صحبت دارید و هر مرتبه چقدر باید طول بکشد یا در چه جلساتی می توانید فقط شنونده باشید.
۵- تمرین کنید.
عادات قدیمی به ذهن ما پیوند خورده اند. برای تغییر آن ها باید مسیرهای عصبی جدید برای عادات جدید در مغز ایجاد شود و لازمه این کار تمرین است.
مثلا در قضیه ریک، این تمرین می تواند تعیین تعداد مشخصی جمله باشد تا وقتی تعداد جملاتمان به حد موردنظر رسید صحبت را تمام کنیم.
علاوه بر تمرین، به واکنشی که نسبت به تمرین ها دارید هم دقت کنید. از کاری که انجام می دهید چه چیزی یاد گرفتید و ببینید این واکنش چگونه به ادامه تمرین کمک می کند.
۶- پروسه را تکرار کنید.
به گام ۲ برگردید و تغییرات حاصل شده در رفتار خود را بررسی کنید. در هر بار انجام موفقیت آمیز نکته جدیدی برای آموختن راجع به عملکردتان هست که می تواند به پیشرفتتان کمک کند.
طبیعی است که بخواهیم به روش های آشنا و راحت تر رفتار کنیم اما اگر به این کار تن دهیم، هیچ گاه در هیچ کاری موفق نخواهیم شد.
رهبران برای تاثیرگذاری هرچه بیشتر باید از خودآگاهی به خود مدیریتی برسند.
با تشخیص رفتارهای فعلی و در نظر گرفتن گزینه های جایگزین شروع کنید و سپس با آنچه که مانع شما می شود مقابله کنید تا به بیشترین بازده دست یابید.
برگرفته از مقاله Jennifer Porter ، سایت www.hbr.org
مجله اینترنتی تحلیلک