سبک آر تی ام (RTM)، مخفف “Read The Market” و بهمعنای «خواندن بازار»، یک روش تحلیلی از خانواده پرایس اکشن (Price Action) است که بهجای تکیه بر اندیکاتورها، رفتار قیمت را بر اساس ساختار بازار، نقدینگی و جریان سفارشات بررسی میکند. تمرکز این سبک در تحلیل تکنیکال بر درک نقاطی است که بازیگران بزرگ از آنها وارد یا خارج میشوند.
در سبک RTM، معاملهگر به جای پیشبینی، حرکت قیمت را بهعنوان نتیجهای از عرضه، تقاضا، جذب یا تخلیه نقدینگی تحلیل میکند. ابزارهایی مثل گرههای قیمتی، فشردگیها، شکست ساختار بازار (BOS) و نوع کندلها، باعث درک بهتر این فرایند میشوند.
این سبک در دهه ۲۰۱۰ توسط معاملهگر مشهوری به نام IF Myante معرفی شد و با استفاده از مفاهیمی مانند BOS، CHOCH، FTR،QM و ساختارهای RBR/DBD، به تحلیلگران امکان میدهد بازار را دقیقتر و واقعگرایانهتر تحلیل کنند. تمرکز RTM بر شناسایی نواحیای است که نقدینگی زیادی در آنها جمع شده و معمولاً محل ورود بازیگران بزرگ بازار است.
معرفی سبک RTM، ویژگی ها، مفاهیم کلیدی و نحوه تمرین و یادگیری
ابزارها و منابع کاربردی برای تمرین سبک RTM
- پلتفرم تردینگ ویو: با ابزار Replay، امکان بررسی گذشته بازار و تمرین تحلیل ساختاری را فراهم میکند. برای تمرین ستاپهای RTM در تایمفریمهای مختلف بسیار مفید است.
- نرمافزارهای MT4 و MT5: جهت اجرای تحلیلها در محیط واقعی معاملاتی، بررسی سفارشات و تست استراتژیها با دیتاهای زنده و حسابهای دمو.
- وبسایت تردینگ فایندر: یکی از معتبرترین منابع آموزش فارسی RTM و پرایس اکشن، با مقالات تحلیلی، ویدیو، مثالهای عملی و توضیح مفاهیم پیشرفته.
- ویدیوهای IF Myante در یوتیوب: آموزشهای پایه تا پیشرفته پرایس اکشن RTM به زبان انگلیسی توسط بنیانگذار این سبک، شامل توضیح ساختار، نقدینگی و ستاپها.
مفاهیم کلیدی در سبک RTM
در این بخش به مرور مهمترین مفاهیم در سبک تحلیل آر تی ام پرداخته ایم.
ساختار بازار (Market Structure)
مفاهیمی مانند سقف بالاتر، کف بالاتر، سقف پایینتر و کف پایینتر، بنیان تحلیل ساختاری هستند. در RTM، ابزارهایی مانند BOS (شکست ساختار) و CHOCH (تغییر روند) برای تعیین تغییر جهت بازار استفاده میشوند.
نواحی عرضه و تقاضا (Supply & Demand Zones)
RTM نواحی قیمتی را براساس کندلهای بیس (Base) و مومنتوم تعریف میکند. نواحی دستنخورده (Fresh)، Authentic (واقعی) و Reaction (واکنشی)، هسته اصلی تصمیمگیری برای ورود و خروج هستند.
نحوه شناسایی ناحیه fresh یا دست نخورده در سبک RTM
نقدینگی (Liquidity)
نقدینگی در RTM نقش حیاتی دارد. مفاهیمی مانند استاپهانت (Stop Hunt)، لیکوئیدیتی کلسترها (Stop Clusters) و جذب سفارشات ضعیف توسط بازیگران بزرگ، در تحلیل ساختار قیمت لحاظ میشوند.
کندلهای بیس و مومنتوم
کندل بیس نشاندهنده توقف یا تردید بازار است، در حالی که کندل مومنتوم نشاندهنده شروع حرکت سریع قیمت است. ترکیب این دو نوع کندل برای شناسایی نواحی قوی حیاتی است.
نحوه شناسایی کندل های بیس و مومنتوم در سبک RTM
ساختارهای چهارگانه (Four Market Structures)
چهار الگوی RBR، DBR،DBD و RBD نشاندهنده جهت حرکت قیمت در ارتباط با ناحیه بیس هستند و پایه تحلیل ستاپها در RTM محسوب میشوند.
معیارهای اعتبارسنجی نواحی در آر تی ام
مواردی مانند کیفیت کندل بیس، فاصله خروج، همجهتی با روند تایمفریم بالاتر، و سابقه واکنش قیمت، معیارهای مهمی برای اعتبارسنجی نواحی عرضه و تقاضا هستند.
الگوها و ستاپهای رفتاری در RTM
- ستاپ پوششی یا Engulf: بلعیدن کامل کندلهای قبلی، نشاندهنده ورود قوی پول هوشمند.
- FTR (Fail To Return): ناحیهای که قیمت پس از تشکیل، بازگشت نمیکند.
- FL (Flag Limit): سطوح برگشتی که حرکت اصلاحی را محدود میکنند.
- Swap Zone: تبدیل ناحیه عرضه به تقاضا و بالعکس.
- CP (Compression): حرکت فشرده قیمت به سمت ناحیه قوی.
- QM (Quasimodo): الگوی ساختاری تغییر روند پس از شکست ساختار.
- Diamond و Can Can: ساختارهای پیچیده برگشتی با جذب نقدینگی در نواحی بحرانی.
تفاوت سبکهای رایج پرایس اکشن: کلاسیک، ICT،SMC و RTM
سبکهای پرایس اکشن اگرچه در نگاه اول مشابه بهنظر میرسند، اما در فلسفه تحلیل، ابزار مورد استفاده و میزان پیچیدگی تفاوتهای اساسی دارند:
- سبک کلاسیک بیشتر بر الگوهای کندلی مانند پینبار، اینساید بار و ساختارهای ساده مانند حمایت و مقاومت تمرکز دارد. این سبک برای افراد تازهکار قابل فهمتر است اما دید محدودی نسبت به رفتار بازار دارد.
- سبک ICT (Inner Circle Trader) بهصورت عمیقتر بر مفهوم نقدینگی، استاپهانت، تایمینگ بازار و ساختارهای توزیعی تمرکز دارد و شامل مفاهیمی چون OTE، FVG و تایمفریمهای چندگانه است.
- سبک SMC (Smart Money Concepts) نسخه سادهشده و مدرنتری از ICT محسوب میشود که سعی دارد مفاهیم نقدینگی، ساختار بازار و ورود مؤسسات را با چارچوبهای قابل درکتری بیان کند.
- سبک RTM اما تمرکز کاملی بر ساختار بازار دارد و بهصورت ویژه به نحوه شکلگیری نواحی عرضه و تقاضا، کندلهای بیس و مومنتوم، و رفتار بازیگران بزرگ توجه میکند. برخلاف ICT وSMC که به دنبال تایمینگ ورود هستند،RTM بیشتر بر اساس واکنش قیمت به نواحی و اصول ساختاری تصمیمگیری میکند.
مزایا و معایب سبک معامله با آر تی ام (Read the Market)
مزایای سبک RTM
- دقت بالا در ورود به معامله بهدلیل تحلیل دقیق نواحی عرضه و تقاضا؛
- تکیه بر ساختار واقعی بازار به جای سیگنالهای اندیکاتوری؛
- درک رفتار معاملهگران بزرگ و ردگیری نقدینگی بازار؛
- شناسایی نواحی کلیدی برگشت با احتمال موفقیت بالا؛
- افزایش اعتماد به نفس در معاملهگر از طریق شناخت منطق پشت حرکات بازار؛
- کاربردپذیر در تمام بازارهای مالی (فارکس، کریپتو، طلا، سهام)؛
- مناسب برای تریدرهای ساختارگرا و با دید بلندمدت آموزشی.
معایب سبک RTM
- یادگیری و تسلط نیازمند زمان، تمرین و بازبینی فراوان چارتها؛
- پیچیدگی مفاهیم ساختاری برای افراد مبتدی یا بدون پیشزمینه تحلیلی؛
- عدم وجود محتوای آموزشی گسترده و رسمی به زبان فارسی؛
- وابستگی شدید به درک مفاهیم انتزاعی مانند جذب نقدینگی و رفتار سازمانی؛
- احتمال بیشتحلیل (Over Analysis) و از دست دادن فرصت بهدلیل دقت بیش از حد.
آیا سبک تحلیل آر تی ام برای شما مناسب است؟
سبک RTM مناسب افرادی است که علاقهمند به تحلیلهای ساختارمحور، عمیق و مبتنی بر منطق رفتاری بازار هستند. این سبک برای کسانی که از اندیکاتورهای شلوغ خسته شدهاند و به دنبال درک پشتپرده حرکات قیمت و رفتار معاملهگران بزرگ هستند، گزینهای بسیار ارزشمند به حساب میآید.
البته، یادگیری RTM نیازمند صبر، تمرین و پشتکار فراوان است و برای افرادی که تازهکار هستند یا به دنبال سیگنالهای سریع و سادهاند، ممکن است مناسب نباشد. اگر میتوانید روزانه زمانی را به بررسی چارتهای گذشته، تمرین عملی و مطالعه مفاهیم ساختاری اختصاص دهید، این سبک میتواند به یکی از ابزارهای قدرتمند تحلیل شما تبدیل شود.
اشتباهات رایج در تحلیل به سبک RTM
یکی از دلایلی که بسیاری از معاملهگران در سبک RTM دچار شکست میشوند، تکرار اشتباهات رایج است.
از جمله این اشتباهات میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تحلیل نواحی عرضه و تقاضا بدون توجه به کیفیت کندل بیس و قدرت خروج؛
- اشتباه در تشخیص BOS و CHOCH در تایمفریمهای مختلف؛
- ورود زودهنگام به معامله قبل از تشکیل تایید پرایس اکشنی؛
- نادیده گرفتن تایمفریمهای بالاتر و عدم بررسی روند کلان؛
- افراط در تحلیل و نشناختن موقعیتهای ساده و قابل اطمینان.
جمعبندی و توصیه نهایی
سبک آر تی ام (Read The Markets) یکی از دقیقترین و ساختارمحورترین روشهای تحلیلی در بازارهای مالی است که با تکیه بر مفاهیم ساختار بازار، نقدینگی، BOS، CHOCH، FTR، QM، و ستاپهایی مانند FL وCP، ابزار تحلیلی قدرتمندی در اختیار معاملهگر قرار میدهد.
اگر شما جزو معاملهگرانی هستید که:
- به دنبال تحلیل بدون وابستگی به اندیکاتورها هستید؛
- توانایی صرف روزانه حداقل ۱ تا ۲ ساعت برای تمرین و تحلیل دارید؛
- علاقهمند به درک عمیق رفتار بازیگران بزرگ بازار هستید؛
- و هدفتان رسیدن به استراتژی شخصی و مستقل در بلندمدت است،؛
سبک RTM میتواند یک نقطه تحول در مسیر معاملات شما باشد.
سوالات متداول
سبک RTM دقیقاً بر چه مفاهیمی تمرکز دارد؟
RTM تمرکز اصلی خود را بر ساختار بازار، نقدینگی، نواحی عرضه و تقاضا، و رفتار بازیگران بزرگ مانند بانکها قرار میدهد. مفاهیمی مانند BOS، CHOCH،FTR و QM پایههای تحلیلی این سبک هستند.
آیا یادگیری سبک RTM برای مبتدیان مناسب است؟
سبک RTM برای افراد مبتدی چالشبرانگیز است، زیرا مفاهیم آن انتزاعی و نیازمند تمرین زیاد است. بهتر است ابتدا مفاهیم سادهتر پرایس اکشن آموزش دیده شود.
آر تی ام چه تفاوتی با ICT یا SMC دارد؟
در حالی که ICT و SMC نیز به نقدینگی توجه دارند،RTM تمرکز بیشتری بر واکنش قیمت به نواحی خاص و رفتار ساختاری بازار دارد و از الگوهای خاصتری بهره میبرد.
بهترین تایمفریم برای تحلیل به سبک RTM چیست؟
RTM اغلب در تایمفریمهای H1 تا M15 بهخوبی عمل میکند، اما برای تأیید ساختار کلی، تحلیل در تایمفریمهای بالاتر مانند H4 یا D1 نیز ضروری است.
منابع پیشنهادی برای یادگیری سبک RTM کداماند؟
از منابع مهم میتوان به آموزشهای IF Myante، سایت TradingFinder و انجمنهای تخصصی پرایس اکشن و RTM اشاره کرد.
منابع: وبسایت آموزش بازارهای مالی تریدینگ فایندر – وبسایت تریدینگ ویو