پنجشنبه/ 6 دی / 1403
Search
Close this search box.
درس 35 دروس هیئت (تحصیل عرض بلد)

درس ۳۵ دروس هیئت در ادامه مبحث تحصیل عرض بلد

درس 35 دروس هیئت - تحصیل عرض بلد: اگر عرض بلد ربع دور بود، آن در همه روی زمین جز دو نقطه معیّنه شخصیّه بیش نتواند بود که یکی قطب شمالی بود، و دیگر قطب جنوبی. و هر یک از این دو نقطه را عرض تسعین گویند.

درس ۳۵ دروس هیئت

تحصیل عرض بلد

این درس نیز دنباله درس قبل است. دانسته ایم که آفاق قسم ششم نیز ذات ظل دائر است. و مطالب بسیاری در اقسام یاد شده در پیش است که پس از این گفته خواهد آمد، و اکنون تا بدین حدّ در ضابطه تحصیل عرض بلد کفایت است.

۷- اگر عرض بلد ربع دور بود، آن در همه روی زمین جز دو نقطه معیّنه شخصیّه بیش نتواند بود که یکی قطب شمالی بود، و دیگر قطب جنوبی. و هر یک از این دو نقطه را عرض تسعین گویند. و در این هر دو موضع، لامحاله یک قطب معدل النهار بر سمت رأس بود، و یکی دیگر بر سمت قدم؛ پس قطب ظاهر آن بر غایت ارتفاع بود که نود درجه است، و قطب خفی آن بر غایت انحطاط که نیز نود درجه است. و چون عرض ربع دور است پس دائره معدل النهار بر دائره افق منطبق شود، لاجرم دور فلک به حرکت اولی در آنجا رحوی باشد یعنی مانند سنگ آسیاب گردد، و به نحو توسع در تعبیر دوره معدل النهار هم، اعظم مدارات ابدی الظهور گردد و هم أعظم مدارات ابدی الخفاء؛ هرچند تسمیه دوم خالی از دغدغه و مسامحه نیست.

یعنی چون شمس به هر یک از دو نقطه اعتدال بود یک دوره تمام بر دائره افق دور زند و ظل شاخص دائر بود و پس از آن اگر در جهت قطب ظاهر بود، در مدت بودن شمس در نصف دائره شمسیه که دائره منطقه البروج است و آن معادل شش ماه شمسی است بر روی افق بر مدارات یومیه موازی افق دور زند، و غایت ارتفاع شمس بمقدار میل کلی بود و در تمام این مدّت ظل دائر بود. و اگر در جهت قطب خفی بود، در مدت بودن شمس در نصف دیگر منطقه البروج در زیر افق بر مدارات موازی افق دور زند و غایت انحطاط شمس نیز به مقدار میل کلی بود، پس سال شمسی در عرض تسعین یک شبانه روز است که به تعبیر رائج شش ماه شمسی شب، و شش ماه شمسی روز است، ولکن در آن بحثی به تحقیق علمی است که در وقتش گفته آید. و طلوع و غروب کواکب مطلقا خواه نیّرین و خواه ثوابت و سیّار به حرکت خاصّه آنها می باشد.الف

این بود بحث به اجمال در بیان آفاق ذوظل واحد و ذوظلین و ذوظل دائر. اکنون به غرض از بحث که تحصیل عرض بلد است بازگشت می کنیم، و عبارت مطلب را از زیج بهادری که آنرا زیج بهادرخانی و رصد طغیانی نیز گویند، نقل می نماییم و سپس به بیان آن می پردازیم.



بیان (درس ۳۵ دروس هیئت – تحصیل عرض بلد)

الف)
بیان:
تسعین: ۹۰ درجه 

درس 35 دروس هیئت - تحصیل عرض بلد (عرض تسعین یا عرض 90 درجه) 
منبع تصویر: کانال تلگرامی تصاویر کتاب هیات و دیگر رشته های ریاضی (heyat1_2@)

(بخش دوم)

تحصیل عرض بلد

صاحب زیج یاد شده در باب پانزدهم مقالت سوم آن (ص۷۹ ط ۱) فرموده است:

“اگر در بلد سایه مقیاس، وقت نصف النهار در تمام سال در یک جهت واقع شود از شمال یا جنوب این چنین بلد را ذات ظل واحد گویند؛ یا آن که گاهی بشمال افتد و گاهی بجنوب، و این نوع منقسم می شود بر دو قسم: یکی آن که ظلّ، حول مقیاس دوره تمام کند و این بلد را ذات ظل دائر گویند؛ دیگر آن که ظل دوره تمام نکند و این بلد را ذات ظلین خوانند.

پس اگر بلد ذات ظل واحد باشد میل کلی را از اعظم ترین ارتفاعات آن موضع بکاهند، یا آن که بر اصغرترین ارتفاعات افزایند، به هر دو تقدیر تمام عرض بلد بهمرسد، و جهت عرض جهت ظل باشد از مقیاس.

و اگر بلد ذات ظل واحد باشد میل کلی را از اعظم ترین ارتفاعات آن موضع بکاهند، یا آن که بر اصغرترین ارتفاعات افزایند، به هر دو تقدیر تمام عرض بلد بهم رسد، و جهت عرض جهت ظل باشد از مقیاس.

و اگر بلد ذات ظلین باشد میل کلی را بر اصغرترین ارتفاعات که جانب قطب خفی است بیفزایند تا تمام عرض بلد حاصل شود. یا آن که تمام اصغرترین ارتفاعات را که در جهت قطب ظاهر است از میل کلی بکاهند عرض بلد فراهم آید، و جهت عرض جهتی بود که ظل آن اطول باشد.الف

و اگر بلد ذات ظل دائر باشد میل کلی را از اعظم ترین ارتفاعات بکاهیم تمام عرض بلد حاصل شود، و جهت آن خلاف جهت اعظم ترین ارتفاعات باشد. و اگر اعظم ترین ارتفاعات مثل میل کلی باشد عرض آن موضع ربع دور بود.

به وجهی دیگر: هرگاه اعظم ترین ارتفاعات کوکبی ثابته را که به جانب قطب خفی از سمت الرأس نگذرد، بر اصغرترین ارتفاعات او بیفزایند نصف مجموع عرض بلد باشد. و اگر ثابته ابدی الظهور از سمت الرأس به جانب قطب خفی گذرد، به جای ارتفاع اعظم، تمام او تا نصف دور استعمال کنند و عمل به چایان رسانند.”

بیان: این بود عبارت زیج بهادری در یافتن عرض بلد. و وجهی دیگر پس از وجه باد شده گفته است که بعد از معرفت طول بلد بازگو می کنیم.



بیان (بخش دوم درس ۳۵ دروس هیئت – تحصیل عرض بلد)

الف)
بیان:
اگر ما (عرض بلد ما) شمالی باشیم، اعظم ترین ارتفاعات شمس در جنوب ما قرار دارد (در صورتی که عرض بلد ما بیشتر از میل کلی باشد) و همینطور برعکس یعنی اگر ما جنوبی باشیم، اعظم ترین ارتفاعات شمس در شمال ما قرار دارد.

(بخش سوم)

تحصیل عرض بلد

صاحب زیج مذکور، مرحوم مولی ابوالقاسم معروف به غلامحسین چونپوری از اعیان شیعه اثناعشریه، و از اعاظم علمای امامیه است؛ واصل و مولد وی شیراز خطه فارس است. اسم شریفش و خطبه کتابش جامع بهادری، و خطبه زیجش زیج بهادری، و گفتارش در صفحه ششصد و شصت و آخر همان زیج، شهود عدل بر امامیه بودن اوست. در خطبه جامع بهادری پس از تسمیه و تحمید و ثنای حق تعالی، و ستایش خاتم انبیاء، در صلوات و سلام بر آن حضرت و عترت او فرماید: درود جهان آفرین بر جان پاکش و عترت اطهار او که بروج اثناعشر امامت اند باد؛ خصوصاً بر آن برج اسد که خانه خورشید آله، ملقب به اسدالله و نفس نفیس حضرت رسالت پناه است، الخ.

آنجناب علاوه بر تخصّص در ریاضیات عالیه و علم فلک، در علوم عقلیه و نقلیه نیز عالم فحل است چنانکه همان دو اثر گرانقدر نام برده اش دو شاهد عادل بر این مدّعی اند.

مرصد او، بلده صاحب گنج هند، بوده است. تاریخ زیج او طغیانی است بدین سبب که در باب پانزدهم مقالت دوم آن (ص ۵۷) فرماید:

“وضع تاریخ طغیانی و بیان آن: واضح باد که مبدء این تاریخ روز سه شنبه غرّه وسطی محرم سنه یکهزار و دوصد پنجاه و یک ناقصه هجریست؛ و این سالی است که در ماه جمادی الأولی مقدم آن در ناحیه بلده صاحب گنج یعنی مقام گیا که من مضافات صوبه بهار و موضع تولیت رصد این زیج است، سیلابی عظیم ظاهر گشته به نوعی که از طغیانی جداول و انهار، بیشتر از عمرانات ته آب گردید، و هر ذی روح از هراس، این سانحه را کم از طوفان نوح علیه السّلام نمی دانست، و هر شیخ کبیر السّن معترف که گاهی چنین سیلاب به رأی العین مشهود نگشته؛ ازین ممر این تاریخ مسمی به تاریخ طغیانی گردید، و جداول اوساط این زیج بر همین تاریخ ابتنا یافت.”

این دو اثر بسیار گرانقدر اعنی جامع بهادری (و یا جامع بهادرخانی) و زیج بهادری (و یا زیج بهادرخانی) از اصول مصادر و مأخذ این کتاب ما: (دروس علم هیئت) اند. کتاب دیگر در شرح آلات رصدی قدیم و حدیث از معظّم له نام می برند و چون دیگر آثار علمیش به بزرگی نام می برند، به نام منظار الرصد که به بزرگی زیج و جامع یاد شده است و در هند بطبع رسیده است؛ راقم هنوز به تحصیل آن توفیق نیافته است.الف

معانی غره ماه وسطی، و جداول اوساط، و اصطلاحات دیگر ریاضی این درس، در دروس آتیه روشن شود.



بیان (بخش سوم درس ۳۵ دروس هیئت – تحصیل عرض بلد)

الف)

    • جامع بهادرخانی یا مفتاح الرصد به قلم غلامحسین جونپوری، دایره المعارف مفصّلی در علوم ریاضی و نجوم است که تألیف آن در ۱۲۴۸ هجری آغاز شده و در ۱۲۴۹ به پایان رسیده است و راقم آن، سال ۱۲۴۸ را برای زمان تألیف ذکر کرده است.

این کتاب به یک مقدمه و شش خزینه (مقاله) و هر خزینه به بخش های کوچکتری با عنوان “حِرز” تقسیم شده است. موضوعات کتاب عبارتند از: هندسه، علم ابصار (مناظر)، حساب، گزیده هایی از روش های به دست آوردن مساحت اشکال و تابع مثلثاتی و حل مثلث های مسطح کروی، ستاره شناسی و زیج و تقویم.

    • زیج‌ بهادرخانی‌، که‌ از آن‌ با نام های‌ زیج‌ بهادری‌ و زیج‌ طغیانی‌ هم‌ یاد شده‌ است‌، یکی‌ از مهم‌ترین‌ زیج های‌ فارسی‌ به‌ شمار می‌رود. غلامحسین‌ جونپوری‌ این‌ کتاب‌ را پس‌ از جامع‌ بهادرخانی‌ تألیف نموده‌ که تألیف‌ کتاب‌ در ۱۲۵۴ به‌ پایان‌ رسیده‌ است‌.

زیج‌ بهادرخانی‌ شامل‌ مقدمه‌ و هفت‌ مقاله‌ است‌ که‌ هر مقاله‌ به‌ باب هایی‌ تقسیم‌ شده‌ و کتاب‌ جمعاً دارای‌ ۷۵ باب‌ است‌. مقاله چهارم‌ (ص‌ ۴۰۲ـ ۶۱۸)، با عنوان‌ «در معرفت‌ روش‌ کواکب‌ و مواضع‌ آنها در طول‌ و عرض‌ و استخراج‌ کسوف‌ و خسوف‌ و رؤیت‌ اَهِلّه‌…»، طولانی‌ترین‌ مقاله‌ است‌. زیج‌ بهادرخانی‌ اثر جالب‌ توجهی‌ در سنّت‌ زیج‌نویسی‌ به‌شمار می‌آید که‌ در آن‌ عناصری‌ از نجوم‌ اروپایی‌ با سبک‌ رساله‌های‌ نجومی‌ دوره اسلامی‌ آمیخته‌ شده‌ است‌.

(بخش چهارم)

تحصیل عرض بلد

مرحوم آقا سید محسن امین در جزء چهل و دوم کتاب قیِّم اعیان الشیعه (ص ۲۴۰ ط۱، شماره ۹۳۴۴) آن جناب را چنین نام می‌برد:

“الحکیم الریاضی الرصدی المولوی ابوالقاسم غلام حسین بن المولی فتح محمد الکربلائی الجینوری، له کتاب الرصد المعروف بالطغیانی و هو اجمع کتاب فی فنون و الریاضیات بأسرها مع حسن الترتیب فی غایه البسط و التنقیح صنّفه لراجه احتشام الملک صادر جنگ بهادرخان شرع فیه سنه ۱۲۴۸ و فرغ منه ‌بعد سنه کامله فارسی طبع اوائل انتشار الطباعه فی بلاد الهند و یقال له مفتاح الرصد ایضا، و له کتاب جامع بهادری”. انتهی.

کتاب شریف جامع بهادری مشتمل بر اهم مسائل فنون اربعه ریاضی یعنی هندسه و مناظر و حساب و هیئت است. و وصف صاحب اعیان الشیعه که: “هو اجمع کتاب فی فنون و الریاضیات بأسرها، و یقال له مفتاح الرصد ایضا” با جامع بهادری مناسب است نه با زیج بهادری زیرا که زیج بهادری فقط در باب اول و دوم مقالت نخستین آن در محاسبات ضروریه ارقام هندیه و ارقام ستّینی و مصطلحات و مرموزات دفتر تقویمی است که باز در استخراج هیوی از جداول زیج و مسائل هندسی آن دخلی تام دارند، و دیگر مقالات و ابواب آن‌ها همگی در هیأت و نجوم است که هفت مقالت است، و هر مقالت مشتمل بر چند باب و هر باب بر چند فصل.

اما جامع بهادری که بتعبیر مؤلّف در مفتتح آن، مشتمل بر اهم مسائل فنون اربع ریاضی یعنی هندسه و مناظر و حساب و هیئت است که بر شش خزینه و هر خزینه بر چند حرز و هر حرز بر چند انکشاف ترتیب داده شده‌ است و در هر فن امّهات و اصولی بیان فرموده ‌است که یک عالم ریاضی را بمنزلت مفتاح در آن فنون است.

علاوه این‌که در ابتدای جامع بهادرخوانی تصریح فرموده‌ است که این کتاب مفتاح الرّصد است بدین عبارت:

واضح باد که چون به استعانت این کتاب بی ضم رساله‌ای و کتابی دیگر، تنقیح همگی مراتب رصد کواکب و وضع زیج جدید به احسن وجوه ممکن است، بدین حیثیت آن را مفتاح الرصد توان خواند: ولیکن از آنجا ‌که در حقیقت سبب فاعلی و غائی این تألیف ذات سامی ممدوح (جناب احتشام الدوله مبارز الملک راجه خان بهادر نصرت جنگ …) است بدین لحاظ به جامع بهادرخانی موسوم ساختن عین مستحسن باشد.( ص۳ و۴ ط۱)

پس صواب این بود که عبارات کتاب را در تعریف جامع بهادری قرار می‌داد، و در آخر به‌ جای وله کتاب جامع بهادری، می‌فرمود: وله کتاب الرصد المعروف بالطغیانی. و بدون ‌شک و تردید صاحب اعیان الشیعه، زیج بهادری را به اوصاف جامع بهادری تألیف فرموده ‌است.

باز در تأیید گفتارم این‌که بدان نحو که در اعیان الشیعه، معظم ‌له را نام برده ‌است چنانست که خود وی در اول جامع بهادری به نام خود و نام پدرش تصریح کرده‌ است بدین عبارت:

“… از این ‌رهگذر درین جزو زمان بنده آثم ابوالقاسم شهیر به غلام حسین -عفا عنه رب الخافقین- ابن سیدنا و مولانا فتح محمّد الکربلائی جونپوری دامت ‌برکاته …” (ص۲)

(بخش پنجم)

تحصیل عرض بلد

اما در اول زیج بهادری خودش را چنین نام ‌برده است:

“اما بعد بر صفحات بیان، و اوراق تبیان می‌نگارد اثیم الخلایق و احوجهم الی رحمه ربه الغفور: ابوالقاسم المعروف بغلام حسین متوطن جونپور، که بعد از تألیف کتاب جامع بهادرخانی که مشتمل بر مسائل فنون ریاضی است، حسب الارشاد … أعنی جناب احتشام الدوله مبارز الملک راجه خان بهادرخان بهادر نصرت جنگ …”.

ملاحظه می‌فرمایید که در اول زیج بهادری، جامع بهادری مشتمل بر مسائل فنون ریاضی وصف کرده ‌است نه زیج بهادری را؛ و تصریح فرموده‌ است زیج بهادری را بعد از جامع بهادری، تألیف فرموده ‌است که با مفتاح الرصد بودن آن مناسب است، علاوه آنکه در جامع بهادری به وصف و تسمیه مفتاح الرصد بودن آن نص فرموده‌ است که نقل کرده‌ایم.

و دیگر آنکه در اعیان الشیعه گفته‌است احتشام الملک صادر جنگ با تصریح خود مؤلف جامع بهادری و زیج بهادری در چندین جای آن دو به‌خصوص در جامعه بهادری به نصرت جنگ وفق نمی‌دهد و شاید تحریف نصرت به صادر در تب روی آورده‌است و یا آن را به وجهی توجیه کنیم تا از این اعتراض اغماض شود.

و دیگر آن که در اعیان الشیعه فرموده ‌است: “شرع فیه سنه ۱۲۴۸ و فرغ منه بعد از سنه کامله” به‌ هیچ وجه با زیج بهادری راست و درست نیاید، زیرا عملی بدان خطیر، محال است که در مدّت یکسال صورت پذیرد. علاوه این‌که خود آن جناب در ابتدای زیج بهادرخانی تصریح کرده‌ است که آن را در مدّت پانزده سال تألیف داده‌ است، و عبارات او این است:

“ونیز این مستمند از عرصه نه سال رصد از منه خسوفات و اتصالات متحیّره با خودها و با ثوابت متقاربه منطقهالبروج و مبادی وقوفات و رجوعات و استقامت را نگاه ‌داشته است و به یمن دولت جناب ممدوح که در این دور قمر پرتو خیر محض است به فارغ البالی در رصد اطوال و اعراض و اقطار کواکب و ضبط ادبار اختلافات تا مدّت شش سال سوای نه ‌سالی که مذکور شد مصروف مانده و میان عرض پانزده سال همه آنچه مدرک گشت از روی آن، مع انضمام مدرکات قدماء، جداول میول و اوساط و تعدیلات کواکب درست کرده این صحیفه را که مسمّی به زیج بهادرخانی تألیف داد تا هر کس که خواسته باشد از محاسبه آن، تقاویم ثوابت و سیّارات و وقوع کسوفات و رؤیت اهلّه محل و اوقات انظار و اتّصالات آنها سال‌ بسال تا زمانه دراز استخراج کرده باشد”.

و نیز در آخر زیج بهادری گوید:

“این زاویه‌ نشین غمکده فنا که در تجدید و محاسبه و تحریر بر این صحیفه، مدّتی دراز بآتش خیالاتی که در خون جگر قلیان انداخت، شب را به صبح رسانید؛ و به شعله افکاری که کاخ دماغ را مدخن ساخت روز را قرین شام گردانید …”

و آن کتابی که در مدّت یکسال، تألیف آن بوقوع پیوست جامع بهادری است که در آخر آن به نص مؤلف بدین عبارت نگاشته آمد:

“روز ابتدای تألیف شنبه پانزدهم صفر سنه ۱۲۴۸ هجری قدسی بود، و روز انتهای تالیف سه‌ شنبه پانزدهم جمادی‌الثانی سنه ۱۲۴۹ هجری، پس یکسال و پنج ماه قمری در شغل تالیف بسر شد”.

(بخش پایانی)

تحصیل عرض بلد

و دیگر کلمه “الجینوری” به تقدیم یا بر نون در اعیان الشیعه غلط چاپی است، زیرا که معرّب جونپور بتقدم نون بر پا -جونفور، یا جنفور و جنبور، بتقدیم نون بر فا یا با است.

ناگفته نماند که در ذریعه مرحوم شیخ آقا بزرگ طهرانی، هر یک از زیج بهادری و جامع بهادری بدرستی از یکدیگر تمیز داده شده‌است، در ص ۴۳ جزء پنجم ط۱ آن فرماید: ۱۷۶- جامع بهادری و یقال له مفتاح الرصد ایضا، هو اجمع کتاب فی فنون الریاضی باسرها فی غایه البسط و حسن الترتیب للمولوی ابی القاسم غلامحسین بن المولی فتح محمد الکربلائی نزیل جنفور کان اعجوبه الدهر وله الرصد الطغیانی أو الزیج البهادرخانی، و بما انه صنّف الجامع هذا لراجه احتشام الملک صادر جنگ بهادرخان سماه باسمه … الخ.

و در ص ۳۳۰ ج۲۱ ط۱ فرماید: مفتاح الرصد و یقال له الجافمع البهادری ایضاً … الخ.

و در ص ۲۳۸ ج۱۱ شماره ۱۴۵۲ فرماید: رصد الطغیانی (کذا، الرصد الطغیانی -ظ) للحکیم الریاضی الرصدی اعجوبه الدهر، صاحب الجامع البهادری الموسوم مفتاح الرصد ایضاً الذی فرع منه ۱۲۴۹، و له ایضاً منظار الرصد … الخ.

و در ص ۸۵ ج۱۲ ش۵۶۰ فرماید: زیج بهادری أوبهادرخانی کبیر للمولی غلامحسین صاحب مناظر الرصد هذا (کذا، صاحب منظار الرصد -ظ) و جامع بهادری الموسوم  بمفتاح الرصد ایضا و غیرهما … الخ.

و در ص۸۰ ج۲۳ ط۱ فرماید: منظار الرصد للمولی غلامحسین صاحب الزیج البهادری والرصد الطغیانی (کذا، والصواب أو الرصد، والالف سقطت فی الطبع) و غیرهما، و هو کبیر نافع جدا فیه وصف الآلات الرصدیه القدیمه و الجدیده و مسائل کثیره من الهیئه والهندسه صنّفه للسلطان محمد علیشاه. اوّله: “یا من شمس ذاته عن الغروب والافول…” وله ایضا الجامع البهادری الموسوم ایضا بمفتاح الرصد وقد مرّ انه شرع فیه سنه ثمان و اربعین و مأتین والف، و تمّمه فی سنه کامله.

و در ص۸۷ ج۱۲ ط۱ ش۵۷۱ فرماید: الزیج الطغیانی للمیرزا غلام حسین صاحب الجنپوری الشیرازی الاصل والمولد، المطبوع بالهند و هو المعروف ببهادرخانی والرصد الطغیانی کما ذکره المیرزا احمد المنجم الرشتی النجفی. رصده والفه ۱۲۵۰ بأمر بهادرخان احتشام الدوله مبارز الملک راجه خان.

راقم گوید که ۱۲۵۰ تاریخ پایان طبع جامع بهادری است که در آغاز آن مرحوم ملّا غلامحسین جونپوری بقلم خود تنصیص فرموده‌ است نه چنانکه درج ۱۲ دریعه آمده‌ است.

و دیگر این‌که آنجناب در زیج بهادری، جامع بهادری را نام برده‌است: باری در آغاز آن که نقل کرده‌ایم؛ و بار دیگر در فصل سوم باب دوم مقاله چهارم زیج بهادری (ص۴۰۸ ط۱) که فرموده‌است:

“وسائر تعدیلات جزئیه را مطابق شکل بیضوی چنانچه در انکشاف دوم حرز سیوم خزینه پنجم از کتاب جامع بهادرخانی ذکر کرده‌ایم استخراج کرده در جدول ثبت کردیم”.

اما در خاطر ندارم که در جایی از زیج بهادری یا جامعه بهادری، منظار الرصد را نام‌ برده باشد. حتی در حرز دوم خزینه‌ پنجم جامعه بهادری که در آلات رصدی و طریق رصد و معرفت مقادیر قسی است از آن اسم نبرده‌ است. و این کمترین فقط به همان دو اثر نفیس زیج و جامع آنجناب بهره‌مند است. و برخی از آلات رصدی را که در کتب فن به دست آورده‌ است در نکته ۶۶۷ هزار و یک نکته گرد آورده‌ است، لعل الله یحدث بعد ذلک أمراً.

 

یادداشت
لازم به ذکر است که مطالب قید شده فوق تحت عنوان بیان، نکات و … پیرامون درس ۳۵ دروس هیئت و دیگر رشته‌های ریاضی (تحصیل عرض بلد) در حد فهم این نگارنده حقیر است، بنابراین اکیداً توصیه می‌گردد علاوه بر مطالعه اصل کتاب، پیگیری مستمر جلسات تدریس استاد صمدی آملی در خصوص شرح کتاب دروس هیئت و دیگر رشته‌های ریاضی جناب علامه حسن‌زاده آملی، به مباحثه نیز بپردازید.

کتاب دروس هیئت و دیگر رشته‌های ریاضی علامه حسن‌زاده آملی که توسط استاد صمدی آملی تدریس شده است.

برای مطالعه درس سی و ششم دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی اینجا را کلیک کنید.

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x