یکشنبه/ 2 دی / 1403
Search
Close this search box.
شعر کودکانه یه صابون کوچیک موچیک

شعر کودکانه یه صابون کوچیک موچیک

شعر کودکانه یه صابون کوچیک موچیک

 

یه صابون کوچیک موچیک
گریه می کرد چیلیک چیلیک

غصه می خورد همیشه
می گفت چرا صابون بزرگ نمی شه

هر روز دارم آب می خورم تَر می شم
ولی کوچیک تر می شم

رفتم پیشش نشستم
براش یه خالی بستم

گفتم من هم اون قدیما غول بودم
مثل تو خنگول بودم

کوچیک شدم که با تو بازی کنم
سُرت بدم سُرسُره بازی کنم

 

 

مجله اینترنتی تحلیلک

2.7 6 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
3 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حسام
2 سال قبل

این شعر خیلی خوبه حتما ببینید

2 سال قبل
پاسخ به  حسام

ممنون از شما

رستا
8 ماه قبل

سلام خیلی شعر زیبا و دلنشینی است و برای کودکان خیلی قشنگه امید وارم تمام کودکان این شعر زیبا را دوست داشته باشند
باتشکر از نویسنده

3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x