داستان کدام را انتخاب کنم؟ از شیوانا

قرار بود یک کودک یتیم را به خانواده ای که شرایط مطلوبی دارد، بسپارند. دو خانواده ثروتمند داوطلب شده بودند. شرایط مالی هر دو خانواده یکسان بود، به همین دلیل اهالی دهکده به سمت مدرسه رفتند تا با شیوانا مشورت کنند که کودک نزد کدام خانواده بماند تا آینده بهتری پیدا کند.

شیوانا از خانواده اول خواست تا توضیح دهد منبع در آمدشان چیست و چگونه ثروتمند شده اند؟

مرد خانواده که فردی درشت اندام بود با غرور پاسخ داد: از پدرم اموال زیادی به من ارث رسیده است. بخشی از این اموال را اجاره داده ام و از سود هر ماهه آن هزینه های زندگی ام را تامین می کنم. من و خانواده ام بیشتر اوقاتمان را تفریح می کنیم و فقط آخر هر ماه، چند ساعتی برای گرفتن اجاره و سود پولم وقت صرف می کنم. شرایط زندگی ایده آل و تفریح برای این کودک در کنار ما کاملا فراهم است.

مرد دوم که چهره ای ورزیده داشت، شروع به صحبت کرد و گفت: از پدرم اموال قابل توجهی به ارث نرسیده است، اما خودم آنقدر تلاش کرده ام تا چندین باغ و مزرعه به دست آورده ام و معدنی دارم که به همراه چندین کارگر از آن زغال سنگ استخراج می کنیم و می فروشیم. از لحاظ مالی مشکلی نداریم ولی اگر کار نکنیم و بیکار بمانیم، کم کم فقیر می شویم، پس من و خانواده ام می دانیم که برای حفظ ثروت و زندگی مان می بایست همیشه تلاش کنیم. البته سعی می کنیم که این کودک سختی نبیند و روزهای خوبی را تجربه کند ولی می بایست بداند که وقتی بزرگ شد باید برای حفظ زندگی تلاش کند تا بتواند شرایط کاری ما را نیز درک کند. ولی قول می دهم از بابت آسایش و امکانات کم و کسری نخواهد داشت.

شیوانا سری تکان داد و گفت: خانواده اول ظاهراً رفاه و راحتی بیشتری می توانند در اختیار کودک قرار دهند و خانواده دوم ضمن فراهم ساختن امکانات رفاهی، از کودک توقع کار خواهند داشت. اما در نظر داشته باشید که خانواده اول، صرفاً وابسته به ثروت پدری است و متکی به سود حاصل از آن و عملاً هیچگونه هنر و مهارتی به کودک نمی آموزد و در واقع این ثروت اگر بنا بر چرخ روزگار دچار نوسان شود بنیان این خانواده نیز در تلاطم روزگار از هم گسیخته می شود و کودک نیز در عذاب خواهد بود.

ولی خانواده دوم ضمن اینکه کودک را با امکانات رفاهی در آسایش بزرگ می کنند، بستری برای آموزش راه و رسم زندگی و ثروت آفرینی نیز برای کودک فراهم می کنند.

این کودک در خانواده دوم رسم زندگی می آموزد و یاد می گیرد که برای داشتن و بقای زندگی، باید تلاش کند.

او یاد می گیرد که روزگار هیچ آرامشی را بدون تلاش تقدیم نمی کند. باید بجنگد تا پیروز شود. باید کار کند تا در سایه تلاشی که کرده در آسایش زندگی کند. بنابراین بسیار واضح است که کودک باید به خانواده دوم سپرده شود.

همه اهالی که از استدلال شیوانا قانع شده بودند با رضایت کودک را به آنها سپردند و برایش از خالق کائنات، خوشبختی و سعادت آرزو نمودند.

پایدار بمانید تا داستانی دیگر از شیوانا …

مجله اینترنتی تحلیلک