پنجشنبه/ 19 مهر / 1403
Search
Close this search box.

معرفی کتاب «من پیش از تو» نوشته جوجو مویز

من پیش از تو داستانی عاشقانه است که عشق یک پرستار به بیمارش را به تصویر می‌کشد. ویل مردی سی و پنج ساله بر اثر حادثه ای ویلچر نشین می‌شود. مادر ویل به فکر استخدام پرستاری می‌افتد که بتواند به ویل کمک کند و امید به زندگی را به او برگرداند. لوییزا بخاطر موقعیت مالی نامناسبش به پرستاری و نگهداری از ویل‌ترینر مردی متمول و عصبی مشغول می شود. در طول قصه ما با روند شغلی لوییزا و احساسی که بین او و بیمارش ویل، شکل می‌گیرد آشنا می‌شویم.

معرفی کتاب «من پیش از تو»

درباره نویسنده

جوجو مویز نویسنده کتاب «من پیش از تو» در سال ۱۹۶۹ در میدستون انگلستان متولد و در لندن بزرگ شد.

او در رویال هالووی، دانشگاه لندن تحصیل و در آن جا اولین مدرک خود را دریافت کرد، سپس در دانشگاه دیگری از لندن در رشته روزنامه‌نگاری در مقطع کارشناسی ارشد تحصیل کرد.

وی از سال ۲۰۰۲ به نوشتن رمان‌های عاشقانه مشغول شد. جوجو مویز تاکنون دو بار موفق به کسب جایزه‌ انجمن رمان‌نویسان رمانتیک شده است.

 

درباره کتاب «من پیش از تو»

«من پیش از تو» (Me Before You) یک داستان عاشقانه، متفاوت و غم‌انگیز است. جوجو مویز (Jojo Moyes) در این روایت عاشقانه سعی دارد بگوید که هیچ‌ وقت برای شروع زندگی از صفر دیر نیست.

«من پیش از تو» داستانی عاشقانه است که عشق یک پرستار به بیمارش را به تصویر می‌کشد. ویل مردی سی و پنج ساله بر اثر حادثه ای ویلچر نشین می‌شود. مادر ویل به فکر استخدام پرستاری می‌افتد که بتواند به ویل کمک کند و امید به زندگی را به او برگرداند. لوییزا بخاطر موقعیت مالی نامناسبش به پرستاری و نگهداری از ویل‌ترینر مردی متمول و عصبی مشغول می شود. در طول قصه ما با روند شغلی لوییزا و احساسی که بین او و بیمارش ویل شکل می‌گیرد آشنا می‌شویم.

رمان «من پیش از تو» اثری واقع‌گرا و عامه‌پسند است که مورد توجه طیف گسترده ای از خوانندگان در سنین مختلف قرار گرفته است. داستان کتاب‌های جوجو مویز، بیانگر جنبه‌هایی از زندگی خیلی از ما آدم‌های عادی است. بنابراین خیلی‌ها خودشان را به راحتی جای شخصیت‌های کتاب‌های او می‌گذارند. یکی از دلایل استقبال خوانندگان به کتاب‌های جوجو مویز را می توان به انتخاب شخصیت های داستان هایش از آدم‌های حاشیه‌ای جامعه و بررسی زندگی آن ها دانست.

در سال ۲۰۱۶، فیلمی با بازی امیلیا کلارک و سم کلفلین بر اساس کتاب «من پیش از تو» ساخته شد.

 

برشی از کتاب

آن روز هم مثل همه روزهاى دیگر شروع شده بود. تمام کسانى که مى‌شناختم از صبح دوشنبه متنفر بودند، اما براى من هیچ فرقى نمى‌کرد. دوست داشتم زود به کافه باتردبان برسم، سماور بزرگ مخصوص چاى گوشه مغازه را روشن کنم، جعبه‌هاى شیر و نان را از حیاط خلوت بیاورم و با فرانک هنگام آماده کردن مقدمات بازکردن کافه گپ بزنم. همه چیز آن کافه برایم لذت بخش بود؛ بوى بیکنى که در گرماى کافه مى‌پیچید، هواى تازه‌اى که با باز و بسته شدن در وارد مى‌شد، صداى پچ‌پچ‌هاى آرام و زمانى که کسى در کافه نبود گوش دادن به صداى آواز رادیوى فرانک که در گوشه‌اى براى خودش مى‌خواند، به من لذت و آرامش مى‌داد.

جاى خیلى شیکى نبود. تصاویرى از قلعه دیوارهایش را پوشانده بود، میزها هنوز پوشش پلاستیکى داشتند و مِنو از زمانى که کارم را شروع کردم به جز اضافه شدن کیک‌هاى شکلاتى و سینى بستنى نانى تغییرى نکرده بود. اما بیشتر از هر چیزى مشترى‌ها را دوست داشتم. کو و آنجلوى لوله‌کش را دوست داشتم که اکثر صبح‌ها مى‌آمدند و درباره این که فرانک گوشتش را از کجا مى‌آورد سر به سرش مى‌گذاشتند.

بانوى قاصدکى را هم دوست داشتم، به خاطر خرمن سفید موهایش این لقب را به او داده بودم. او از دوشنبه تا پنجشنبه تخم‌مرغ و چیپس مى‌خورد. بعد مى‌نشست به روزنامه خواندن و در همین حین دو فنجان چاى مى‌نوشید. همیشه سعى مى‌کردم سر صحبت را با او باز کنم. با خودم فکر مى‌کردم شاید این تنها مکالمه این خانم پیر در طول روز باشد. از توریست‌هایى که از قلعه به سمت کافه رفت و آمد مى‌کردند هم خوشم مى‌آمد. بچه‌هایى که با جیغ و داد در راه برگشت از مدرسه به کافه ما مى‌آمدند، کارمندهایى که از سمت دیگر خیابان به ما سر مى‌زدند، نینا و شرى آرایشگر که میزان کالرى تک تک خوراکى‌هاى باترد بان را حفظ بودند.

 

امیدواریم از خواندن کتاب «من پیش از تو» لذت ببرید و برای خواندن معرفی کتاب های دیگر به بخش معرفی کتاب مراجعه کنید.

 

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x