اختلال افسردگی اساسی (اختلال خلقی) قسمت سوم / Major Depressive Disorder (MDD)
اختلال افسردگی اساسی نوعی اختلال خلقی است. ویژگی اصلی آن، خُلقِ پایین یا غم فراگیر و آزارندهای است که فرد مبتلا آن را تجربه میکند. در هر صورت، فرد افسرده نمیتواند زندگی روزمره عادی داشته باشد و ممکن است به انواع بیماریهای جسمی و روانی مبتلا شود.
اختلال افسردگی بیشتر در دهه چهارم عمر بروز می کند، هر چند امکان شیوع آن در تمام سنین، حتی در جوانان ۲۰ تا ۳۰ سال نیز وجود دارد. افسردگی میتواند منجر به عدم تمرکز و مسئولیت پذیری در زندگی شود، بنابراین ممکن است فرد افسرده کنترل و تمایل خود را برای ادامه زندگی از دست بدهد. افسردگی اساسی شامل طیف وسیعی از اختلالات است و انواع گوناگونی دارد، از همین رو توجه به نشانهها برای تشخیص نوع آن از اهمیت بالایی برخوردار است.
در مطالب گذشته به توضیح کامل مطالب مربوط به افسردگی اساسی پرداختیم. در ادامه قصد داریم انواع افسردگی را به طور کامل توضیح دهیم.
انواع اختلال افسردگی اساسی
۱) اختلال افسردگی اساسی (ماژور)
اختلال افسردگی اساسی از شدیدترین انواع افسردگی است. این اختلال با احساس مداوم غم و ناامیدی همراه است که بدون پیگیری و درمان از بین نخواهد رفت.
برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی دست کم باید پنج علامت از علایم مطرح شده، حداقل به مدت دو هفته در فرد وجود داشته باشد.
علایم ممکن است چند هفته یا حتی چند ماه طول بکشند. برخی فقط یک دوره از افسردگی اساسی و برخی در تمام طول عمرشان دورههایی از افسردگی اساسی را تجربه میکنند. این اختلال صرف نظر از اینکه علایم چقدر طول بکشند، میتواند مشکلات زیادی در روابط و فعالیتهای روزانه ایجاد کند.
۲) اختلال افسردگی مداوم یا افسرده خویی (دیس تایمی)
اختلال افسردگی مداوم یا دیس تایمی، اختلالی خفیف اما مزمن است.
برای تشخیص این اختلال، علایم باید حداقل دو سال ادامه داشته باشند. در طی این دوره دو ساله اختلال (در مورد کودکان و نوجوانان یک سال) فرد هرگز نباید بیش از دو ماه فارغ از علایم باشد.
افسرده خویی می تواند بیشتر از افسردگی اساسی زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد، زیرا این دوره برای مدت طولانی تری ادامه دارد.
گرچه این نوع افسردگی طولانی مدت است اما شدت علایم ممکن است چند ماه قبل از وخیم شدن اختلال کاهش یابد. برخی افراد قبل یا در طی دوره اختلال افسردگی مداوم، به دورههایی از افسردگی اساسی هم مبتلا شده که به این حالت افسردگی مضاعف می گویند.
شیوع این اختلال در زنان بیشتر از مردان است و سیر مزمن تری دارد. شروع آن بی سر و صدا است و بروز آن اغلب در افرادی است که مدت طولانی را تحت فشارهای روانی بوده اند و یا فقدان های ناگهانی را تجربه کرده اند.
معمولا عوارض آن در پایان روز شدت می گیرد و عموما در سنین ۲۰ تا ۳۵ سالگی شروع می شود. البته نوعی از این اختلال زود آغاز بوده و می تواند در سنین قبل از ۲۱ سالگی بروز پیدا کند.
۳) افسردگی پیش و پس از زایمان (پریناتال)
افسردگی پریناتال، یکی از انواع افسردگی است که در دوران بارداری یا طی چهار هفته پس از زایمان رخ می دهد.
تغییرات هورمونی در دوران بارداری و زایمان تغییراتی در مغز ایجاد می کند که این تغییرات نوسانات خُلقی ایجاد می کند. کمبود خواب و ناراحتی جسمی که اغلب با تولد نوزاد اتفاق می افتد نیز این اختلال را افزایش می دهد.
زنانی که فاقد پشتیبانی هستند و یا قبل از آن دچار افسردگی شده اند، در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به افسردگی پریناتال هستند.
پیدا شدن علایمی مثل موارد زیر همراه با علایم افسردگی می توانند نشان دهنده بروز افسردگی پریناتال باشند.
*غمگینی
*اضطراب
*خشم یا عصبانیت
*فرسودگی
*نگرانی شدید در مورد سلامتی و ایمنی کودک
*مشکل در مراقبت از خود یا نوزاد جدید
*افکار آزار یا آسیب رساندن به کودک
۴)ملال پیش از قاعدگی
اختلال ملال پیش از قاعدگی نوعی شدید از سندروم قبل از قاعدگی است. علایم سندروم قبل از قاعدگی جسمی و روانی است، اما علایم ملال قبل از قاعدگی عمدتاً روانی است.
کسی که مبتلا به ملال قبل از قاعدگی است، سطح افسردگی و اندوهی را تجربه می کند که عملکرد روزمره اش را تحت تاثیر قرار می دهد.
علایم احتمالی این اختلال شامل موارد زیر است:
*سر درد
*غم و نا امیدی
*تحریک پذیری و عصبانیت
*نوسانات شدید خلقی
*هوس غذا یا خوردن زیاد
*حملات هراس یا اضطراب
*کمبود انرژی
*تمرکز بر مشکل
*مشکلات خواب
ملال قبل از قاعدگی مشابه با افسردگی پریناتال مربوط به تغییرات هورمونی است. علایم آن معمولاً درست پس از تخمک گذاری شروع شده و بعد از قاعدگی کاهش می یابد.
۵) افسردگی فصلی
اختلال افسردگی فصلی یا اختلال عاطفی فصلی نوعی افسردگی راجعه است. این افسردگی در فصول خاصی از سال رخ می دهد. برای بیشتر افراد، این اتفاق در ماه های زمستان رخ می دهد. علایم اغلب در پاییز همزمان با کوتاه تر شدن روزها شروع و در زمستان ادامه می یابند.
احساس غم، نا امیدی، بی حوصلگی، افزایش وزن، افزایش نیاز به خواب می توانند از علایم افسردگی فصلی باشند. افسردگی فصلی ممکن است با پیشرفت فصل بدتر و منجر به افکار خودکشی شود. هنگامی که بهار می رسد، علایم تمایل به بهبود می یابد. بروز این اختلال ممکن است مربوط به تغییر در ریتم های بدنی فرد افسرده در پاسخ به افزایش نور طبیعی باشد.
۶) افسردگی موقعیتی
افسردگی موقعیتی توسط رویداد یا موقعیتی خاص بروز می کند.
موارد زیر شامل برخی از این موقعیت ها هستند:
*مرگ یک عزیز
*بیماری جدی یا یک واقعه تهدید کننده زندگی
*مشکلات مربوط به طلاق یا حضانت کودک
*شکست در روابط عاطفی
*بیکار بودن یا روبرو شدن با مشکلات جدی مالی
*روبرو شدن با مشکلات گسترده قانونی
البته طبیعی است که این حوادث احساس غم و اضطراب ایجاد کنند، اما افسردگی موقعیتی زمانی رخ می دهد که این احساسات متناسب با رویداد تحریک آمیز باشد و در زندگی روزمره اختلال ایجاد نماید.
۷)افسردگی آتیپیک (غیر متعارف)
افسردگی آتیپیک به نوعی از افسردگی گفته میشود که وقتی یک اتفاق مثبت روی میدهد به طور موقت از میان میرود. این اختلال برخلاف نامش چندان هم غیر عادی و نادر نیست. البته نام این اختلال به این معنا نیست که از سایر شکلهای افسردگی کمتر یا بیشتر جدی است.
ابتلا به افسردگی غیر متعارف بسیار چالش برانگیز است، زیرا فرد ممکن است از نظر دیگران (یا خودش) افسرده نباشد.
علایم دیگر افسردگی آتیپیک می تواند شامل موارد زیر باشد:
*افزایش اشتها و افزایش وزن
*تصویر بد از بدن
*پر خوابی
*بی خوابی
*احساس طرد و حساسیت به انتقاد
*فلج سربی (احساس سنگینی و خشکی در دست ها و پاها)
۸) افسردگی مالیخولیایی (ملانکولیک)
افسردگی ملانکولیک یا افسردگی مالیخولیایی، یکی از انواع افسردگی است که تمام ملاکهای افسردگی اساسی در آن وجود دارد ولی برخی از علایم بدنی در آن شدیدتر هستند. ویژگی های زیر مربوط به مدل مالیخولیایی افسردگی هستند:
* بی لذتی شدید در اکثر فعالیتهای روزانه
* تفسیر تمام مسایل به شکل نا امید کننده و پوچگرایانه (بدبینی و بد گمانی درباره اتفاقات و اخبار)
* احساس شدید ناامیدی و بی ارزشی
* اختلالات خواب و سحرخیزی
* کاهش وزن
* احساس شدید و نامتناسب گناه و تقصیر به صورت نابجا
* حالتهای افسردگی اساسی که در اول صبح بعد از بیدار شدن به صورت بسیار شدیدی قابل مشاهده است
* افکار خودکشی که بسیار شایع است
۹) افسردگی کاتاتونیک
افسردگی کاتاتونیک یکی از انواع افسردگی است که در آن فرد افسرده به مدت طولانی بی حرکت و ثابت باقی می ماند.
افسردگی کاتاتونیک یا اختلال افسردگی با ویژگی های کاتاتونیک، زمانی تشخیص داده خواهد شد که بیمار دچار افسردگی شدید، علایم فیزیکی مانند عدم توانایی حرکت، صحبت کردن یا پاسخ دادن به محرک های خارجی را از خود نشان می دهد.
شاخصه کاتاتونیک، عدم توانایی حرکت دادن بدن به طور طبیعی (بهت و سکوت) است. وجود خصایص کاتاتونیک در بیماران دچار اختلال خلقی از نظر پیش آگهی و درمان اهمیت دارد.
علایم آن نیز می تواند شامل موارد زیر باشد:
* بی تحرکی و بهت زدگی
* انزوای مفرط و صحبت نکردن
* کندی واضح روانی_حرکتی
*منفی کاری و داشتن حرکات غیر طبیعی
۱۰)افسردگی سایکوتیک (خصایص روانپریشانه)
برخی از افراد مبتلا به افسردگی اساسی، دورههای از دست دادن ارتباط با واقعیت را هم تجربه میکنند. در این حالت که به سایکوز افسرده ساز معروف است ممکن است توهم و هذیان هم بروز کنند. تجربه همزمان این دو وضعیت از نظر بالینی به عنوان «اختلال افسردگی اساسی با ویژگیهای سایکوتیک» شناخته شده است. البته برخی نیز آن را سایکوز افسرده ساز یا افسردگی سایکوتیک می نامند.
توهم زمانی روی میدهد که فرد افسرده چیزی میبیند، میشنود، میچشد، یا احساس میکند که در واقعیت وجود ندارد. مثلا ممکن است صداهایی را بشنود یا افرادی را ببیند که کنار شما حضور ندارند. هذیان نیز به یک باور قوی غلط یا کاملا بی ربط است. البته کسی که سایکوز دارد همه اینها را واقعی و درست میپندارد. افسردگی همراه با سایکوز ممکن است نشانههای فیزیکی مثل بی حرکت نشستن یا کند راه رفتن را هم به همراه داشته باشد. این نوع از افسردگی نشانه شدت بالا و پیش آگهی بد در این اختلال خلقی است.
بیشتر بخوانید
اختلال افسردگی اساسی (قسمت اول)
سیر و پیش آگهی اختلال افسردگی اساسی (MDD)
مجله اینترنتی تحلیلک