
برکت در دستان اوست (مجموعه داستان های شیوانا)
شیوانا با تبسم گفت: گمان نمی کنم که اوضاع زیاد تغییر کند. حکم نسنجیده ای که تو چند ماه قبل دادی معنای واقعی “برکت” را به مردم فقیر دهکده و سبزی فروش یاد داد.
شیوانا با تبسم گفت: گمان نمی کنم که اوضاع زیاد تغییر کند. حکم نسنجیده ای که تو چند ماه قبل دادی معنای واقعی “برکت” را به مردم فقیر دهکده و سبزی فروش یاد داد.
شل سیلورستاین با نام کامل شلدون آلن سیلورستاین شاعر، نویسنده، کاریکاتوریست و خواننده آمریکایی است. برخلاف میلش و به اصرار یکی از دوستانش که نویسنده کودکان بود به سمت ادبیات کودک آمد
شیوانا با تبسم گفت: مهم این است که در حال حاضر تمام کارگران تو بهترین قالیبافان این دیار هستند. تو با برخورد درست و رفتار محترمانه توانستی از کارگران معمولی، بهترین و ماهرترین کارگران را بسازی.
شیوانا سرش را به علامت تایید تکان داد و گفت: دقیقاً معنای عشق همین است. عشق یعنی حفظ حریم یار نه به اجبار بلکه از فرط دلدادگی.
شیوانا یکی یکی به همه شاگردان نگاهی انداخت و گفت: اگر خواستید دعا کنید، اینگونه دعا کنید. اگر خواستید پرواز کنید، به جای اینکه از خالق کائنات بال های قدرتمند بخواهید، از او بخواهید که بال های شما باشد.
شیوانا سری تکان داد و گفت: اسبت در هر ساعت چقدر جلو می رود؟ پسر با تعجب پاسخ داد: من که اسب ندارم! شیوانا به مغز پسر اشاره کرد و گفت: منظورم اسب مغزت است.
شیوانا گفت: می خواهم پاسخ سوال دوست عزیزم را در حضور جمع مطرح کنم. «راز معرفت» چیست؟
شیوانا نیز در کنار اهالی دهکده تلاش می کرد که “روز مهربانی” بهتر از همیشه برگزار شود و لب هایی که روزها متمادی به خنده باز نشده، سرشار از لبخند گردد.
شیوانا با لبخند به فانوسی که نزدیکش بود اشاره کرد و گفت: در این شب تاریک این فانوس کوچک کار مهمی را انجام می دهد که از راه دور از دست خورشید با آن عظمت و بزرگی برنمی آید.
شیوانا که همیشه با تیزبینی حال و هوای شاگردانش را درک می کرد و متوجه روحیه آنها می شد امروز نیز به هر کدام از شاگردانش که نگاه می کرد دقیقا می دانست چه در سرشان می گذرد.