از بی کفنی زنده بودن
از بی کفنی زنده بودن به معنی زندگی کردن در نهایت فقر و درماندگی است. در مطالب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
از بی کفنی زنده بودن به معنی زندگی کردن در نهایت فقر و درماندگی است. در مطالب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
بقچه کسی را زیر بغلش گذاشتن یعنی عذر کسی را خواستن، کسی را اخراج کردن. در مطالب بعد به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
پیش بچه بذاری قهر می کنه (به لحن اعتراض) یعنی آن چیزی که عرضه شده بسیار اندک و ناچیز است.
از بالا تا پایین کسی را ردیف کردن یعنی ناسزا گفتن به همه خویشان دور و نزدیک کسی.
بالاخانه را اجاره داده یعنی عقل سالم نداشتن، سخنان پریشان و نامربوط گفتن که نشانه سبک عقلی باشد.
بازار شام به معنی جای پر ازدحام و مغشوش و درهم و برهم است. در مطالب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
باد توی بوق کسی کردن به معنی تمجید کردن بی اندازه از کسی است. در ادامه مترادف این عبارت نیز آورده شده است.
باج به فلک هم ندادن یعنی سر خم نکردن در برابر هیچ صاحب قدرتی. در مطالب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
باج به شغال هم ندادن یعنی زیر بار زور نرفتن. در مطالب بعد نیز به ذکر کنایه ها و ضرب المثل های دیگر می پردازیم.
بای بسم الله به معنی اول ماجرا، آغاز واقعه، ابتدای امر است. در مطالب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.