آب روی آتش ریختن
آب روی آتش ریختن کنایه از فرونشاندن خشم یا اندوه کسی و آرام کردن او است. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
آب روی آتش ریختن کنایه از فرونشاندن خشم یا اندوه کسی و آرام کردن او است. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
آب به کوزه کسی نکردن کنایه از اهمیت ندادن و ارزش چندان قایل نشدن است. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
آبغوره گرفتن (به لحن تحقیر یا ریشخند) کنایه از گریه فراوان کردن است. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
آب از دست کسی نچکیدن کنایه از بسیار خسیس و لئیم بودن است. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
آب می خورد توی گلویش پیداست کنایه از این است که پوست او بسیار لطیف و سفید است.
آب از آب تکان نخوردن کنایه از آرامش کامل برقرار بودن است. یعنی رخ ندادن آشوبی که احتمال وقوع آن در میان بوده باشد.
آب نکشیده کنایه از خشن و رکیک و اهانت آمیز است. در مطلب بعد نیز به ذکر کنایه ها و ضرب المثل های دیگر می پردازیم.
لاف در غریبی آواز در بازار مسگرها به معنی انجام دادن کار یا گفتن سخنی است در جایی که عده ای از آن سخن و کار بی خبر باشند.
هم از توبره میخوره هم از آخور در مورد مردم دو رو و منافق گفته می شود. در مطلب بعد به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
ماستی که ترشه از تغارش پیداست یعنی خوبی و بدی هر چه و هر کس از ابتدای کار پیداست.