با دم خود گردو شکستن
با دم خود گردو شکستن به معنی شادمانی بسیار کردن است. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
با دم خود گردو شکستن به معنی شادمانی بسیار کردن است. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
توی دل کسی خالی شدن به معنی ترسیدن و هول شدن است. در مطالب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
دل کسی را به قیلی ویلی انداختن یعنی هیجان خوش آیند در کسی به وجود آوردن، کسی را وسوسه کردن.
دل دادن و قلوه گرفتن یعنی گرم گفتگوی دوستانه و عاشقانه بودن. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
دست و پای کسی را توی پوست گردو گذاشتن یعنی میدان عمل را بر کسی تنگ کردن، کسی را در مضیقه قرار دادن، کسی را دچار مخمصه کردن.
با یک دست دو تا هندوانه برداشتن یعنی دو کار مختلف را با هم انجام دادن و بنابراین از عهده برنیامدن، دست به کار محال زدن.
خواهرزاده چوب کبریت به معنی شخص بسیار لاغر و باریک و نحیف است. در مطالب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
خشتک کسی را درآوردن یعنی کسی را بی آبرو کردن، کسی را رسوای خاص و عام کردن.
خیمه روی آب زدن یعنی کار بی ثبات یا زیان آور کردن. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
نه به خیر هم زدن و نه به شر هم زدن یعنی کاری به کار همدیگر نداشتن، همدیگر را نادیده گرفتن.