بول و قولش یکیست
بول و قولش یکیست یعنی به نویدهای او دل نتوان بست. همچنین در مطالب بعد به ذکر ضرب المثل ها و کنایه های دیگر می پردازیم.
بول و قولش یکیست یعنی به نویدهای او دل نتوان بست. همچنین در مطالب بعد به ذکر ضرب المثل ها و کنایه های دیگر می پردازیم.
به پای خود به گور رفتن یعنی اسباب هلاک و زیان خود را به دست خود فراهم کردن. برای درک بهتر این عبارت مثال هایی از سعدی و اسدی نیز آورده شده است.
به پوستین کسی افتادن یعنی از کسی بدگویی و غیبت کردن. در ادامه برای درک بهتر این عبارت مثالی از گلستان سعدی نیز آورده شده است.
به دهن شیر می رود در محاوره برای نهایت دلیری و شجاعت استفاده می شود. در ادامه برای درک بهتر مشابه این عبارت نیز آورده شده است.
به اشتهای مردم نمی توان نان خورد یعنی هر کس باید خودش حساب کار خویش کند و گفته های دیگران را در کار خود مداخلت ندهد.
به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم یعنی این شاهد و گواه مغرض است و در این امر منفعتی دارد.
باری به هر جهت کردن یعنی گفتار یا کرداری را با سرعت و بی دقتی انجام دادن. در ادامه و مطالب دیگر نیز به ذکر ضرب المثل ها و کنایه های دیگر می پردازیم.
بازی اشکنک دارد سر شکستنک دارد مثل متداولی بین اطفال است که برای دلداری دادن کودکی می گویند که در بازی آسیب دیده است.
با شمشیر چوبین جنگ نتوان کرد یعنی برای پیشرفت در هر کاری اسباب آن کار باید مهیا باشد.
بامی از بام ما کوتاه تر ندیده یعنی فکر کرده من از همه کس ناتوان تر هستم به همین دلیل به من ستم می کند.