سه شنبه/ 6 آذر / 1403
Search
Close this search box.
شعر کودکانه طوطی شیرین زبانم

ادبیات

شعر کودکانه طوطی شیرین زبانم

شعر کودکانه طوطی شیرین زبانم

شعر کودکانه طوطی شیرین زبانم / طوطی شیرین زبانم / هرچه من گفتم بگو / آن نوک زیبای خود را / باز کن با گفتگو / در قفس هستی همیشه / از همه جا بی خبر ….

از گلستان من ببر ورقی / در محضر سعدی شیرازی

از گلستان من ببر ورقی / در محضر سعدی شیرازی

در محضر سعدی شیرازی…بامدادان که خاطر باز آمدن بر رای نشستن غالب آمد دیدمش دامنی گل و ریحان و سنبل و ضیمران فراهم آورده و رغبت شهر کرده گفتم گل بستان را چنانکه دانی بقایی و عهد گلستان را وفایی نباشد و حکما گفته اند هر چه نپاید دلبستگی را نشاید گفتا طریق چیست گفتم برای نزهت ناظران و فسحت حاضران کتاب گلستان توانم تصنیف کردن که باد خزان را بر ورق او دست تطاول نباشد و گردش زمان عیش ربیعش را بطیش خریف مبدل نکند.

شعر کودکانه سایه مامان و بابا

شعر کودکانه سایه مامان و بابا

شعر کودکانه سایه مامان و بابا … هر صبح من شیرین با عشق مامان است / او هدیه اش هر روز لب های خندان است / هستم کمک حالش هر روز در خانه / وقت ناهار و شام یا وقت صبحانه

شعر خانه دوست کجاست سهراب سپهری

شعر خانه دوست کجاست سهراب سپهری

سهراب سپهری یکی از شاعران لطیف زبان فارسی به حساب می آید که یکی از زیباترین شعرهایش خانه دوست کجاست که در ادامه آن را با هم می خوانیم.

من خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم

من خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم

وصف شنیدنی و تامل برانگیز استاد شهریار از سیزدهم فروردین و روز خاص سیزده بدر / یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم / تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم / تو جگرگوشه هم از شیر بریدی و هنوز / من بیچاره همان عاشق خونین جگرم