دوشنبه/ 5 آذر / 1403
Search
Close this search box.
شعر کودکانه عروسک قشنگم هنوز تو رختخوابه

ادبیات

قصه کودکانه موش، خروس و گربه 2

قصه کودکانه موش، خروس و گربه

روزی روزگاری یک موش کوچولو و بی تجربه راه افتاد تا کمی توی مرزعه بگرده و سر و گوشی آب بده.

همینطوری که داشت راه میرفت و اطرافش رو نگاه میکرد یک خروس دید.

داستان کوتاه عصبانیت و میخ

داستان کوتاه عصبانیت و میخ

پدری، پسر بداخلاقی داشت که زود عصبانی می شد. یک روز پدرش به او یک کیسه پر از میخ و یک چکش داد و گفت هر وقت عصبانی شدی، یک میخ به دیوار روبرو بکوب.

حکایت سوم مقالت سوم در علم نجوم و غزارت منجم در آن علم چهارمقاله

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت سوم از مقالت علم نجوم و غزارت منجم در آن علم

حکایت سوم مقالت سوم نجوم و غزارت منجم در آن علم …در زمستان سنه ثمان و خمسمایه بشهر مرو سلطان کس فرستاد بخواجه بزرگ صدرالدین محمدبن المظفّر رَحِمَهُ الله که خواجه امام عمر را بگوی تا اختیاری (۱) کند که بشکار رویم که اندر آن چند روز برف و باران نیاید.