روانشناسی موفقیت
ویژگی ها و عادت های رفتاری نوابغ
روانشناسی موفقیت می گوید: تفاوت نوابغ با بقیه ی انسان ها در مرحله اول به متفاوت اندیشیدن و متفاوت عمل کردن است. اما آیا افراد نابغه ممکن است عادات مشابهی با هم داشته باشند؟
مجله کسب و کار هاروارد تلاش می کند تا حد امکان در میان نوابغ عادات و ویژگی های مشترکی بیابد که قطعاً فهرست جالبی خواهد بود:
۱- نوابغ پیاده روی های طولانی را دوست دارند.
نوابغی از این دست همگی به پیاده روی های طولانی علاقه داشته اند. این کار مغزشان را باز می کرده است و یکی از معدود انتخاب های آنان برای تحرک بدنی بوده است. گفته می شود جابز به پیاده روی علاقه داشته است. در مورد زاکربرگ نیز همین را می گویند.
۲- وقتی روی دور می افتند کار را متوقف می کنند.
مطمئناً با خودتان فکر خواهید کرد نوابغ وقتی احساس نابغه بودنشان گل می کند، دوست دارند هرچه بیشتر و بیشتر نبوغشان را بیرون بریزند. اما اینطور نیست. آنها همیشه بخشی از کار خود را برای بعد نگه می دارند، شاید به این دلیل که روز بعد بتوانند دوباره روی دور بیفتند. اما گویا موتزارت در این میان یک استثنا بوده است. ظاهراً او وقتی روی دور می افتاده نمی توانسته جلوی خودش را بگیرد.
۳- از اندازه گیری کار انجام شده ی خود لذت می برند.
ظاهراً ارنست همینگوی کلمه ها را می شمرده است. کمتر کسی می تواند حدس بزند با وجود کار با ماشین تحریر، شمارش تک تک کلمات تایپ شده (لابد آن هم با انگشت) تا چه حد می تواند دشوار باشد. با این حال، همینگوی تنها کسی نبوده که دوست داشته دستاورد هایش را بشمارد. آنتونی ترولوپ نیز تا حدودی اینگونه بوده است.
۴- عاشق محیط کار آرام هستند
این مورد به راحتی به دست نمی آید. مخصوصاً در دنیای امروزی که از همه انتظار می رود همه چیز از جمله اتاق کارشان را به اشتراک بگذارند. تفکر به خودی خود سخت است. چه برسد به تفکر مثل یک نابغه، که ممکن است به مکان فوق العاده ساکتی نیاز داشته باشد. گراهام گرین ظاهراً ایده ی ساده ای برای این موضوع داشته است: او به هیچ کس نمی گفت دفتر کار مخفی اش کجاست. البته تقریباً منطقی به نظر می رسد؛ چنین سکوت و آرامشی کمک زیادی به آنان می کرده است.
۵- چندان اجتماعی نیستند.
خیلی ها معنای اجتماعی بودن را درک نمی کنند و کلیت موضوع برایشان مصنوعی جلوه می کند؛ به ویژه در شهر های بزرگی مثل نیویورک که اجتماعی بودن در آن یعنی برای هر تعداد غریبه که می توانید با صدای بلند در مورد خودتان حرف بزنید. می توانید حدس بزنید این کار چقدر خسته کننده خواهد بود. پیکاسو و شریکش فرنانده اولیویر تنها روزهای یکشنبه بقیه را ملاقات می کرده اند. پروست هم که کلاً خود را از اجتماع کنار کشیده بود. البته اگر فقط کمی از کارهای او را خوانده باشید متوجه خواهید شد که اجتماع می تواند بابت این موضوع شکرگزار باشد.
۶- بی رحمانه مشغله ی روزانه را از کار واقعی جدا می کنند.
این مورد تقریباً بدیهی به نظر می رسد. همه ی ما این کار را می کنیم، اما شاید نبوغ زیادی در آن نداشته باشیم. البته در دوران فعالیت نوابغی از این دست، مردم نهایتاً با نامه و پست سر و کار داشته اند و مثل امروز ۲۰ مدل دستگاه الکترونیکی گوناگون از ۲۰ جهت مختلف به ذهن و روح انسان حمله ور نمی شده است. نوابغ آن دوران از بابت پست توئیتری توهین آمیز هر کسی که از مادرش قهر می کرده نگرانی نداشته اند و می توانستند بدون نگرانی، به فوق العاده بودن خود ادامه دهند.
۷- همسر خوبی دارند که تمام ویژگی های عجیب و غریبشان را تحمل می کند.
تجربه ی من از زندگی می گوید نوابغ زیادی نداریم که در تنهایی مطلق به فعالیت مشغول بوده باشند. آنها نه تنها برای حفظ مدیریت زندگی خود، بلکه برای داشتن سطح قابل قبولی از تعادل ذهنی، با کسی زندگی می کرده اند که به آنها باور داشته، آنها را درک و از همه مهم تر، تحمل می کرده است. مواقعی که تحمل همسرانشان تمام می شده نیز آنقدر نبوغ داشته اند که همسر پر تحمل دیگری برای خود پیدا کنند!
کری در مورد مارتا، همسر زیگموند فروید می گوید: «او لباس های فروید را برایش آماده می کرده، دستمال گردنش را برایش انتخاب می کرده، و حتی روی مسواکش خمیردندان می گذاشته». فروید همان مردی است که ادعا می کرده در مورد ذهن بشر خیلی چیز ها می داند. اما توصیف کری از همسر وی ممکن است باعث شود از آن دست انسان های کنترلگر و خرده فرمایشی به نظر برسد.
- نکته پایانی:
موارد بالا نمونه های مشابه رفتاری میان عده ای از نوابغ (نه همه آنها) می باشد. نوابغ متفاوت فکر می کنند و متفاوت عمل می کنند، پس برای اینکه نابغه باشیم لازم نیست حتما این عادت های رفتاری را داشته باشیم؛ بلکه باید متفاوت نگاه کنیم و عمل کنیم!!!
مجله اینترنتی تحلیلک