جمعه/ 2 آذر / 1403
Search
Close this search box.
شعر ابوالقاسم هدایتی

اولین نگاهت بر تقویم نو مبارک

اولین نگاهت بر تقویم نو مبارک... اولین سلامت بر بهار غزلخوان مبارک ... اولین کلامت بر نهال نورسته عشق مبارک... سلام بر شکوفه های گیلاس

برخیز که می رود زمستان
بگشای درِ سرای بستان

 

صدای تیک تاک ساعت دیواری کنج اتاق و عبور رد پای من و تو بر ثانیه ها…

صدای گام های آرامِ آخرین دقایق و چشمان خیره بر گل های قالی و مرورِ روزهای از دست رفته …

ستایشِ حضورِ مهربان پدر و شوقِ لمسِ دستانِ گرمِ مادر در کنار سفره هفت سین…

حسرت نگاه خیره بر قاب عکس نازنین پدربزرگ، مادر بزرگ و سفرکرده های عزیز فراموش نشده…

حس ناب و خلوص دست های رو به آسمان و نجوای دلنشین “یا مقلب القلوب والابصار”

و زمزمه عاشقانه “یا مدبر الیل و النهار”

طنینِ دل انگیز “یا محول الحول و الاحوال “

و سهم من و تو … ازچشمه زلال لطف لایزال الهی؛ تمنای “حول حالنا الی احسن الحال “

الهی؛

“حول حالنا الی احسن الحال”

و قطره اشک گرمی که با خواهش اجابت، آهسته آهسته گونه هایمان را می نوازد…

آری کم کم لحظه های نزدیک شدن به آخرین ها…

آخرین فرصت!

آخرین گذر؛

آخرین تامل؛

آخرین مکث بر ثانیه های سالی که با شتاب در حال گذر است …

آخرین نگاه بر آنچه تمام شد …

آخرین …

و …

آغاز لحظه وصف ناشدنی بهار…

آغاز سال ۱۳۹۹  …

اولین نگاهت بر تقویم نو مبارک…

اولین سلامت بر بهار غزلخوان مبارک …

اولین کلامت بر نهال نورسته عشق مبارک …

سلام بر شکوفه های گیلاس، سلام بر لحظه های بیقراری، سلام بر باران های گاه و بیگاه ناگهانی …

و سلام بر پرنده ای که از فرط اشتیاق نمی داند بر کدامین شاخه شکوفه های گیلاس بال بگستراند!

سلام بر آلاچیق باغ پدربزرگ، دنج ترین میعادگاه قرارهای عاشقانه؛ آنجا که غنچه غنچه واژه های دلم می شکفد و غزل غزل شعر به دامانت می ریزد.

و سلام بر تو که خود لبخند پرشکوه بهاری و بهانه زیبای آمدن بهار…

بیا و با بهار زندگی را قدم بزن و یک فنجان چای بهار نارنج مهمان من باش.

بیا و خودت را باور کن و با بهار چنان بیامیز که هیچ خزانی حریف جدائی ات نشود.

بیا و دفتر سبز بهار را عاشقانه باز کن و با اندیشه ای سبز و قلمی سبز، سطر سطر زندگیت را از نو بنویس. خطاهایت را خط بزن و مهربانی هایت را رنگی بنویس، همانگونه که یکسال گذشت؛ تو نیز بگذر، از بدی ها و نامهربانی ها بگذر، لاجرعه شراب عشق را بنوش و دل به سرسبزی بهار بسپار.

معجزه خلقت را باور کن… شاد باش و شاد زی.

بهارت مبارک و احسن الحال آرزوی دلِ من برای تمام لحظه هایت.

 

 

 مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x