به یاد حضرت عشق، حافظِ جان

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست…

آیا تا به حال با زمزمه کلامی از حضرت حافظ حال دلت را کوک کرده ای؟

آیا سخن حضرت عشق، ظریف و رندانه لحظه هایت را نوازش داده است؟

اگر طعم شیرین کلام حافظ را نچشیده ای، برخیز و از طاقچه اتاقت، دیوان حافظ را بردار… چشمانت را ببند و در برگ برگ غزلهایش بال و پری بزن

و به نام و یاد دوست، غزلی دلنشین هدیه کن به خودت.

حال دلت را به حال و هوای غزلی ناب گره بزن و ساز دلت را با موسیقی کلام شیرین حضرت حافظ کوک کن و عاشقانه در ساحل آرامش ماوا بگیر..

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست

منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست

شب تار است و ره وادی ایمن در پیش

آتش طور کجا موعد دیدار کجاست

هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد

در خرابات بگویید که هشیار کجاست

آن کس است اهل بشارت که اشارت داند

نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست

هر سر موی مرا با تو هزاران کار است

ما کجاییم و ملامت گر بی‌کار کجاست

بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش

کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست

عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو

دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست

ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی

عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست

حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج

فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست

مجله اینترنتی تحلیلک