مجله اینترنتی تحلیلک

جمعه/ 10 فروردین / 1403
Search
Close this search box.
مولانا

آفریدگار عشق؛ به مناسبت بزرگداشت مولانا شاعر شورانگیز

مولانا جلال الدین محمد بلخی، شاعر شورانگیز، نوازنده تار دل عاشقان بیدل از دیروز تا به امروز، مرادِ دلِ مریدان و خود مریدِ شمس تبریز، شوریده ای از شوریدگانِ روزگارِ خود است.

مولانا و کتاب غزلیات شمس

مولانا جلال الدین محمد بلخی، شاعر شورانگیز، نوازنده تار دل عاشقان بیدل از دیروز تا به امروز، مرادِ دلِ مریدان و خود مریدِ شمس تبریز، شوریده ای از شوریدگانِ روزگارِ خود است.

مثنوی معنوی گنجینه ناب ذوق شاعر و مجموعه غزلیات معروف به دیوان شمس وصف لحظات شوریدگی در کوی یار،

فیه ما فیه، مکاتب و مجالس سبعه نیز از آثار ارزشمند مولانا است.

مولانا پنجم جمادی الاخر سال ۶۷۲ ه. ق زندگی را بدرود گفت و در مقبره خانوادگی در کنار پدر در خاک آرمید و بر سر تربت او بارگاهی است که به “قبه خضراء” مشهور است.

 

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دلِ آتش درآ، پروانه شو پروانه شو

هم خویش را بیگانه کن، هم خانه را ویرانه کن
وانگه بیا با عاشقان همخانه شو همخانه شو

رو سینه را چون سینه ها هفت آب شو از کینه ها
وانگه شرابِ عشق را پیمانه شو پیمانه شو

باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سویِ مستان می روی مستانه شو مستانه شو

آن خوشگوارِ شاهدان هم صحبتِ عارض شده
آن گوش و عارض بایدت دردانه شو دردانه شو

چون جانِ تو شد در هوا ز افسانه شیرینِ ما
فانی شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو

تو لیله القدری برو تا لیله القدری شوی
چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو

اندیشه ات جایی رود وانگه تو را آنجا کشد
ز اندیشه بگذر چون قضا پیشانه شو پیشانه شو

قفلی بود میل و هوا بنهاده بر دل های ما
مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو

بنواخت نورِ مصطفی آن اُستُنِ حنّانه را
کمتر ز چوبی نیستی حنّانه شو حنّانه شو

گوید سلیمان مر تو را بشنو لسانٌ الطّیر را
دامّی و مرغ از تو رمد رو لانه شو رو لانه شو

گر چهره بنماید صنم پُرشو از او چون آینه
ور زلف بگشاید صنم رو شانه شو رو شانه شو

تا کی دو شاخه چون رُخی تا کی چو بیذق کم تکی؟
تا کی چو فرزین کژ روی؟ فرزانه شو فرزانه شو

شکرانه دادی عشق را از تحفه های و مال ها
هِل مال را خود را بده شکرانه شو شکرانه شو

یک مدتی ارکان بُدی یک مدتی حیوان بُدی
یک مدتی چون جان شدی جانانه شو جانانه شو

ای ناطقه بر بام و در تا کی روی؟ در خانه پّر
نطقِ زبان را تَرک کن بی چانه شو بی چانه شو

 

 

از کتاب غزلیات شمس

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x