هوشنگ ابتهاج آینه دار غم ها و شادی های عصر ما است و دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی درباره ه. الف. سایه می فرماید: «آنچه هنر سایه را در برابر تمام غزل سرایان بعد از حافظ امتیاز بخشیده همین است که او ظرایف بوطیقای حافظ را در خدمت تصویرگری بهارها و زمستان های تاریخی انسان درآورده است و در این راه سرآمد همه اقران خویش در طول این هفتصد سال بوده است. می بینید که بدین گونه سایه در جهان ویژه خویش یکی از نوادر قرون و اعصار است.»
در ادامه به بهانه زادروز این شاعر بزرگ و عاشق، شعری از محمدرضا شفیعی کدکنی که درباره هوشنگ ابتهاج سروده است را با هم می خوانیم.
پرتو شعله عصیان زمانی سایه
هرچه خوانند تو را برتر از آنی سایه
نیست امروز کسی عارف و زندیق بهم
تو درین ره همهجا ورد زبانی سایه
نوجوان بودی و شعرت همه آفاق گرفت
در نود سالگیات نیز همانی سایه
چشم بد دور ازین شعبده در کار هنر
آفتابی تو که در سایه نهانی سایه
از طلسمات غزل آنچه گشودند تو را
رهرو واقف این گنج روانی سایه
از دَد و دیو چه بیمت که بدین خاتم شعر
راستی را که سلیمان زمانی سایه
هر که یک لحظه تو را دید همه عمر خوش است
کیمیای دل هر پیر و جوانی سایه
کبریایی که به سلطانیِ فقر است تو را
فارغ از کوکبۀ کون و مکانی سایه
دورم از مجلسِ یاران که ندیمند تو را
همّتم لیک نه دور است و تو دانی سایه
خواست خوشنام پیامی پیِ بزم یاران
گم شدم دل که در آن سوی گمانی سایه
نیّت خیر مگردان و بیا جانب ما
که وطن را به سحر مژده رسانی سایه
لحظهای نیست که غافل شود از یاد تو دل
ای خوشا من که توام جان جهانی سایه
*محمدرضا شفیعی کدکنی
مجله اینترنتی تحلیلک