تجزیه و تحلیل رنگ قرمز
در این مقاله، به بررسی رنگ قرمز در ۶ فیلم زیر می پردازیم و خواهیم دید که رنگ قرمز در ساخت یک فیلم از اهمیت بسزایی برخوردار است و بررسی خواهیم کرد که رنگ در فیلم ها چگونه در بیننده تاثیرگذار است.
بادکنک قرمز (آلبرت لاموریس، ۱۹۵۶) The Red Balloon
این فیلم برنده جایزه اسکار، داستان کوتاه و مینیمالیستی یک پسر جوان را روایت می کند که روزی با یک بادکنک قرمز رنگ بزرگ از جاده ها عبور می کند. پسر به زودی می فهمد که بالون از هوش و ذکاوت خاص خود برخوردار است و می تواند به تنهایی تصمیماتی را بگیرد، به دنبال او هرجایی که می رود و در طول فعالیت های روزانه خود همراه اصلی خود است. رنگ نمایانگر بیشتر ارزش های دوران کودکی است، زیرا آنها خود را با یکنواختی دنیای بزرگترها متضاد می کنند.
بنابراین، بالون قرمز، یک بار دیگر، به عنوان نمادی از رویاها و فراموشی ذاتی و بی گناهی کودکان ظاهر می شود. تصادفی نیست که بالون بدون توجه به دلیل خاصی پسرک را به دنبال خود می کشد. وقتی مادرش اجازه نمی دهد که داخل خانه آنها شود، از پنجره اتاق پسر با او در ارتباط است.
وقتی وارد کلاس می شود، واکنش های عصبی همکلاسی های پسر را تحریک می کند و سایر کودکان در خیابان با حسادت و ظن مواجه می شوند. بنابراین، بادکنک قرمز به تجسم قدرت غیرقابل توقف انرژی کودکان تبدیل می شود و این مهم نیست موانع موجود، هم در شادی و هم در غم و اندوه، برای بهتر یا بدتر بودن وجود دارند.
زیبایی آمریکایی (سام مندس، ۱۹۹۹) American Beauty
قرمز بدون شک یک نقش اصلی در زیبایی آمریکایی دارد. می توان در اکثر صحنه های فیلم مثل مسواک زدن روی مبل، لوازم خانگی، لوازم جانبی و لباس به خوبی شاهد آن بود. با این حال، جذاب ترین جلوه آن با گل سرخ هایی بیان شده است که تقریباً در همه جا قابل ردیابی هستند.
در باغ لستر، درون گلدان های واقع در ساختمان های مختلف، به صورت دسته یا گلبرگ. احتمالاً قابل تشخیص ترین تصویر فیلم، جایی که هدف میل لستر برهنه در داخل وان با گلبرگ های قرمز اشباع شده است، که شکل بسیار زیبایی از رویای انسان را نشان می دهد.
مرد میانسال نماینده یک نوع زندگی در حومه شهر است. قرمز، به شکلی که در فیلم می بینیم، نشانگر شهوت سرکوب شده، خشم و عصبانیت وی است. لستر می خواهد از روال و روزی که برای خودش انتخاب کرده، خلاص شود. آنجلا جوان و پر شور تجسم همه چیزهایی است که او در زیر حجاب یک زندگی ظاهراً کامل و صلح آمیز مخفی کرده است.
در برابر وسوسه ای که به او تحمیل می کند، تمام احساسات پنهان از ناخودآگاه او بیرون می آیند. به اندازه کافی جالب توجه است که برخورد آنها با گل های رز قرمز آغاز خواهد شد و به رنگ یک ماده متفاوت ختم می شوند: خون در حال مرگ لستر.
اشتیاق، تولد، میل و مرگ آن همه این ها در سایه های مختلف آغاز و به پایان می رسد.
ادیسه فضایی (استنلی کوبریک، ۲۰۰۱) a space odyssey
استنلی کوبریک به لطف وسواس خود در زمینه رنگ، یک استاد رنگ بود. قابل توجه ترین و تهاجمی ترین استفاده او از رنگ قرمز در سال ۲۰۰۱ با Hal بود. در حالی که هال درون هسته پردازنده است، دیو به آرامی شروع به غیرفعال کردن رایانه می کند.
این اتاق خسته کننده به عنوان یک پایان جهنمی به کابوسی برای بیننده ترسیم شده است. این احساس وحشتناک و غیرقابل اجتناب از مرگ قریب الوقوع اگر به غیر از رنگ قرمز باشد، مخاطب صحنه را از دست می دهد.
شهر گناه (فرانک میلر و رابرت رودریگز، ۲۰۰۵) Sin City
یکی از دلایلی که باعث می شود رنگ قرمز به راحتی در محیط های سینمایی برجسته شود توانایی ذاتی آن در تضاد کامل با رنگ های دیگر است. این یک واقعیت است که سین سیتی از همان هسته اصلی سوء استفاده می کند. فیلم سیاه و سفید، کاربردهای نادر اما تیز رنگ قرمز مانند واحه در بیابان را نمایش می دهد که این امر از عدم رنگ به نظر می رسد.
قرمز در این فیلم بیش از یک عمل نمادین یا استعاره از ارزش تزئینی استفاده می شود. این ظاهر دلپذیر فیلم مطلوب به نظر می رسد و آن را به عنوان آب نبات خوشمزه معرفی می کند.
رژ لب یاقوت کبود اوا گرین، کفش های تمام ستاره ای الیاس وود، اتومبیلی که بروس ویلیس سوار آن می شود، روکش های تخت جسیکا آلبا از طریق جذابیت رنگی خود به عنوان کالاهای فرهنگ پاپ ظاهر می شوند. قرمز، بار دیگر، به عنوان مظاهر تمایلات جنسی، شهوت، قدرت و مرگ مورد استفاده قرار می گیرد.
همه این عناصر در کنار هم به منظور ایجاد یک تجربه از تماشای فیلم کاملاً جالب و لذت بخش هستند. علاوه بر این، قرمز کاملاً با شخصیت های سازندگان Sin City مطابقت دارد. فرانک میلر و رابرت رودریگز، سنگ بنای داستان های افراطی مدرن نمی توانند چیزی را ایجاد کنند که در برابر خون مقاومت کند.
او (اسپایک جونز، ۲۰۱۳) Her
در طرف دیگر طیف قرمز اغلب احساس عشق و شور را فرا می گیرد. فیلم او نمونه ای کامل از چگونگی گفتن تمام معنی فیلم به صورت غیر کلام از طریق ترکیب عکس و دکوراسیون مجموعه است. دیوارها، لباس ها، صفحه نمایش رایانه، همه قرمز هستند.
قهرمان فیلم، تئودور، پیراهن های روشن، قرمز، آبی، زرد و سفید را در سراسر فیلم می پوشد تا وضعیت عاطفی خود را به مخاطب منتقل کند. کل فیلم نمونه ای کامل از اهمیت تئوری رنگ است.
فراماشین (الکس گارلند، ۲۰۱۴) Ex Machina
معانی و هدف همراه با رنگ قرمز می تواند متفاوت باشد، اما هیچ رنگی به جز قرمز نیست که یکی از قدرتمندترین رنگ های استفاده شده برای چنین صحنه ای باشد. از طرف دیگر، از قرمز به عنوان روشی برای نشان دادن پرخاشگری، خشونت و عصبانیت استفاده می شود.
این صحنه ناگهانی در Ex Machina، زمانی است که فیلم ۱۸۰ درجه متفاوت عمل می کند و وارد عرصه شوم شخصیت اصلی داستان می شود. درخشش رنگ قرمز در فیلم بسیار شدید است و می تواند به عنوان یک نشانه، مورد توجه مخاطبان باشد، زیرا چیزی بسیار مهم، در حال وقوع است.
امیدواریم از این مقاله لذت برده باشید و فیلم را با نگاهی متفاوت و جذاب ببینید.