شنبه/ 3 آذر / 1403
Search
Close this search box.
گلستان - سعدی - باب هفتم

حکایت تو را خواهند پرسیدن که هنرت چیست نگویند که پدرت کیست

در این مطلب حکایت تو را خواهند پرسیدن که هنرت چیست نگویند که پدرت کیست را با معنی کامل برای شما آورده ایم. امیدواریم از مطالعه این مطلب لذت ببرید.

حکایت تو را خواهند پرسیدن که هنرت چیست نگویند که پدرت کیست

اعرابییعرب صحرانشین(۱) را دیدم که پسر را همی گفت: یا بُنَیَّ اِنَّکَ مَسوُولٌ یَومَ القیامَهِ ما ذا اکتَسَبتَ ولایُقالُ بِمَنِ انتَسَبتَ، یعنی تو را خواهند پرسیدن که هنرت چیست، نگویند که پدرت کیست.

حکایت تو را خواهند پرسیدن که هنرت چیست نگویند که پدرت کیست
حکایت تو را خواهند پرسیدن که هنرت چیست نگویند که پدرت کیست

جامه کعبه را که می بوسند
او نه از کرم پیله نامی شد

با عزیزی نشست روزی چند
لاجرم همچو او گرامی شد

 

معنی لغات دشوار

۱. عرب صحرانشین

 

بیشتر بخوانید:

 

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x