جمعه/ 2 آذر / 1403
Search
Close this search box.
گلستان سعدی

حکایت جوانی خردمند از فنون فضایل حظی وافر داشت

در این مطلب حکایت جوانی خردمند از فنون فضایل حظی وافر داشت را به همراه معنی کامل و دقیق برای شما آورده ایم. امیدواریم از مطالعه این مطلب لذت ببرید.

حکایت جوانی خردمند از فنون فضایل حظی وافر داشت

جوانی خردمند از فنون فضایلانواع هنرها(۱) حظیبهره(۲) وافر داشت و طبعی نافرکم گوی و دوری گزین(۳)، چندان که در محافل دانشمندان نشستی سخن نگفتی. باری پدرش گفت: ای پسر، تو نیز آنچه دانی بگوی.

گفت: ترسم که بپرسندم از آنچه ندانم و شرمساری برم

حکایت جوانی خردمند از فنون فضایل حظی وافر داشت
حکایت جوانی خردمند از فنون فضایل حظی وافر داشت

آن شنیدی که صوفیی می‌کوفت
زیر نعلین خویش میخی چند؟

آستینش گرفت سرهنگی
که: بیا نعل بر ستوری بند

معنی لغات و عبارت های دشوار

۱. انواع هنرها

۲. نصیب/ بهره

۳. کم گوی و دوری گزین

 

بیشتر بخوانید:

 

مجله اینترنتی تحلیلک

1 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x