کشف الاسرار و عده الابرار
سوره یوسف
زلیخا را عشق یوسف بهشغاف (۱) رسیده بود؛ سمنون محب (۲) گفت: شغاف آنگه گویند که پرده های دل از عشق پر شود و نیز چیزی را درآن جای نماند تا هرچه گوید از عشق گوید و آنچه شنود در عشق شنود، چنانک مجنون را پرسیدند که ابوبکر فاضلتر یا عمر؟ گفت: لیلی نیکوتر!
و وقتی نقش نام لیلی بر دیوار دید، شیفته نقش نام لیلی شد. هفت شبانروز در مشاهده آن نبشته بنشست که هیچ طعام و شراب نخورد.
گفتند: ای مجنون هفت شبانروز بی طعام و شراب چون بسر آوردی؟
گفت: ای بیچاره کسی را کش با نام دوست خوش بود طعام و شرابش کجا یاد آید؟
۱- پرده و لایه ای در دل که قدما اعتقاد داشتند جایگاه عشق بود
۲- ابوالقاسم بن حمزه، اصلش از بصره و ساکن بغداد، از مشایخ صوفیه
امیدواریم از خواندن این حکایت از کشف الاسرار و عده الابرار لذت برده باشید و برای خواندن سایر حکایت ها به بخش ادبیات مراجعه کنید.
مجله اینترنتی تحلیلک
