حکایت حدیث مجنون لیلی
یکی را از ملوک عرب حدیث مجنون لیلیداستان عشق مجنون به لیلی(1) و شورش حالآشفتگی(2) وی بگفتند که با کمال فضل و بلاغت سر در بیابان نهاده است و زمام اختیار از دست داده.
بفرمودش تا حاضر آوردند و ملامت کردن گرفت که در شرف نفس انسان چه خلل دیدی که خوی بهایم گرفتی(3در بزرگواری انسان چه تباهی و عیب دیدی که خلق و خوی چهارپایان را پیش گرفتی؟) و ترک عشرت مردم گفتی؟ گفت:
و رب صدیق لا منی فی ودادها
الم یرها یوما فیوضح لی عذری(4چه بسیار دوستان که مرا در عشق او سرزنش کردند. مگر روزی او را ندیدند تا عذر من آشکار شود؟)
کاش آنانکه عیب من جستند
رویت، ای دلستان، بدیدندی
تا به جای ترنج در نظرت
بی خبر دستها بریدندی
حکایت حدیث مجنون لیلی

تا حقیقت معنی بر صورت دعوی گواه آمدی که فذلکن الذی لمتننی فیه.(5این است آن کسی که شما مرا در مورد عشق او سرزنش می کردید)
ملک را در دل آمد جمال لیلی مطالعه کردنبررسی کردن(6) تا چه صورت است موجب چندین فتنه؛ پس بفرمودش طلب کردن.
در احیاءقبیله ها (7) عرب بگردیدند و بدست آوردند و پیش ملک در صحن سراچه بداشتند.
ملک در هیأت او تأمل کرد و در نظرش حقیر آمد، بحکم آن که کمترین خدم حرم او بجمال از وی در پیش بود و بزینت بیش.
مجنون بفراست دریافت، گفت: از دریچه چشم مجنون بایستی در جمال لیلی نظر کردن تا سرّ مشاهده او بر تو تجلی کند.
حکایت حدیث مجنون لیلی

ما مر من ذکر الحمی بسمعی
لو سمعت ورق الحمی صاحت معی(8آنچه از یاد کرد مرغزار خاص(اقامتگاه معشوقه) به گوش من رسید اگر کبوتران آن مرغزار می شنیدند با من بفریاد و ناله در می آمدند.)
یا مَعشَر الخُلاّن قولوا لِلمعا
فی لستَ تَدری ما بِقلبِ الموجَع(9ای گروه دوستان به آن کسی که در عافیت و تندرست است بگویید: تو از دل دردمند خبر نداری)
تندرستان را نباشد درد ریش
جز به همدردی نگویم درد خویش
گفتن از زنبور بی حاصل بود
با یکی در عمر خود ناخورده نیش
تا تو را حالی نباشد همچو ما
حال ما باشد تو را افسانه پیش
سوز من با دیگری نسبت مکن
او نمک بر دست و من بر عضو ریش
معنی لغات و عبارت های دشوار حکایت حدیث مجنون لیلی
1. داستان عشق مجنون به لیلی
2. آشفتگی
3. در بزرگواری انسان چه تباهی و عیب دیدی که خلق و خوی چهارپایان را پیش گرفتی؟
4. چه بسیار دوستان که مرا در عشق او سرزنش کردند. مگر روزی او را ندیدند تا عذر من آشکار شود؟
5. قسمتی از آیه سوره یوسف: این است آن کسی که شما مرا در مورد عشق او سرزنش می کردید
6. بررسی کردن و بادقت نظر کردن
7. قبیله ها
8. آنچه از یاد کرد مرغزار خاص (اقامتگاه معشوقه) به گوش من رسید اگر کبوتران آن مرغزار می شنیدند با من به فریاد و ناله در می آمدند.
9. ای گروه دوستان به آن کسی که در عافیت و تندرست است بگویید: تو از دل دردمند خبر نداری
بیشتر بخوانید:
مجله اینترنتی تحلیلک





واقعا ممنون از این تحلیل زیباتون??