در این مطلب به اولین حکایت باب اول گلستان سعدی با موضوع دروغی مصلحت آمیز به از راستی فتنه انگیز به همراه معنی کلمات، عبارات و ابیات مشکل پرداخته ایم.
حکایت دروغی مصلحت آمیز به از راستی فتنه انگیز
پادشاهی را شنیدم که به کشتن اسیری اشارت کردفرمان دادن (۱). بیچاره در حالت نومیدی به زبانی که داشت مَلک را دشنام دادن گرفت و سَقَط گفتنسخن زشت (۲) که گفته اند: هرکه دست از جان بشویدآماده مرگ شدن (۳) هرچه در دل دارد بگوید.
اذا یَئِسَ الانسانُ طالَ لسانُهُهرگاه آدمی ناامید شود زبان درازی میکند
کَسِنَّورِ مغلوبٍ یَصولُ علی الکلبِچنانکه گربه شکست خورده نیز به سگ حمله آرد (۴)
وقت ضرورت چو نماند گریز
دست بگیرد سر شمشیر تیز
معنی بیت وقت ضرورت چو نماند گریز
در هنگام سختی و اضطرار که راه فرار و چاره ای وجود ندارد، فرد ممکن است حتی تیزی شمشیر و جراحت اندک را به جان بخرد و آن را با دست خود بگیرد. این بیت به این نکته اشاره دارد که در بزنگاه های مهم فرد برای نجات خود حاضر به انجام هر کاری است.
مَلک پرسید که چه می گوید. یکی از وزرای نیک محضرخوش معاشرت(۵) گفت: ای خداوند جهان همی گوید: والکاظمینَ الغیظَ والعافینَ عنِ الناسِو خشم و غضب خود را فروخورند و بر مردم ببخشایند. (۶) ملک را رحمت در دل آمد و از سر خون او گذشت.
وزیر دیگر_که ضد او بود_ گفت: ابنای جنسهمکاران (۷) ما را نشایدشایسته نیست (۸) در حضرت پادشاهان جز براستی سخن گفتن. این ملک را دشنام داد و سقط گفت. ملک روی از این سخن درهم کشید و گفت: مرا آن دروغ پسندیده تر آمد از این راست که تو گفتی که روی آن در مصلحتی بود و بنای این بر خُبثیبدخواهی (۹). و خردمندان گفته اند: دروغی مصلحت آمیز به از راستی فتنه انگیز.
معنی لغات دشوار حکایت دروغی مصلحت آمیز به از راستی فتنه انگیز
۱- فرمان دادن
۲- سخن زشت، خطابات و عبارات مشوش
۳- آماده مرگ شدن
۴- هرگاه آدمی ناامید شود زبان درازی میکند/ چنانکه گربه شکست خورده نیز به سگ حمله آرد
۵- خوش معاشرت
۶- و خشم و غضب خود را فروخورند و بر مردم ببخشایند
۷- همکاران، همپایگان
۸- شایسته نیست
۹- بدنهادی، بدخواهی
مجله اینترنتی تحلیلک