حکایت گربه مسکین اگر پر داشتی
موسی، علیه السلام، درویشی را دید از برهنگی به ریگ در شدهخود را در ریگ پوشانده بود(۱). دعا کرد تا خدای، عزّوجلّ، مر او را نعمتی داد. پس از چند روز دیدش گرفتار و خلقی انبوهمردم بسیار (۲) بر او گرد آمده. گفت: این را چه حالت است؟
گفتند: خمرشراب(۳) خورده است و عربده کرده و خون کسی ریخته، قصاصش همی کنند. لطیفان گفتهاند:
گربه مسکین اگر پر داشتی
تخم گنجشک از جهان برداشتی
عاجز، باشد که دست قدرت یابد
برخیزد و دست عاجزان برتابد
حکایت گربه مسکین اگر پر داشتی
و لو بسط الله الرزق لعباده لبغوا فی الارض.(۴اگر خداوند روزی را بر بندگان خویش فراخ می کرد در زمین طغیان و ستم می کردند) موسی به حکمت حق تعالی اقرار کرد و از تجاسرگستاخی(۵) خویش استغفار.
ما ذا اخاضک با مغرورُ فی الخطر
حتی هَلَکتَ فَلَیتَ النَّملَ لم یَطِرِ(۶ای فریفته دنیا چه چیز تو را در خطر فرو برد تا هلاک شدی، پس کاشکی مورچه پر در نمی آورد و پرواز نمی کرد.)
سفله چو جاه آمد و سیم و زرش
سیلی خواهد بضرورت سرش
آن نشنیدی که حکیمی چه گفت
مور همان به که نباشد پرش
پدر را عسل بسیارست ولیکن پسر گرمی دارست.
آن کس که توانگرت نمی گرداند
او مصلحت تو از تو بهتر داند
معنی لغات و عبارت های دشوار حکایت گربه مسکین اگر پر داشتی
۱- خود را در ریگ پوشانده بود
۲- مردم بسیار
۳- شراب
۴- قسمتی از آیه قرآن: اگر خداوند روزی را بر بندگان خویش فراخ می کرد در زمین طغیان و ستم می کردند.
۵- جسارت ورزیدن، گستاخی
۶- ای فریفته دنیا چه چیز تو را در خطر فرو برد تا هلاک شدی، پس کاشکی مورچه پر در نمی آورد و پرواز نمی کرد.
بیشتر بخوانید:
- حکایت ترک دنیا به مردم آموزند
- حکایت یکی از متعبدان شام چند سال در بیشه ای زندگانی کردی
- حکایت یاد دارم که در ایام طفلی متعبد بودمی
مجله اینترنتی تحلیلک