در شبستان شعر معاصر همراه با کیومرث منشی زاده
انسان دایره غم انگیزی است
که تکرار می شود…
کیومرث منشی زاده شاعر معاصر و متفاوت جیرفتی است که عده ای او را شاعر ریاضی یا اعداد می نامند.
منشی زاده را به نام بنیانگذار شعر ریاضی می شناسند. او در رشته های فلسفه، ریاضی، فیزیک و حقوق در کشورهای آمریکا، فرانسه و ایران تحصیل کرده است. وی شاعری است که علاوه بر عدد و ریاضی، فیزیک و زیست شناسی نیز در سروده هایش بازتاب یافته است و از سوی دیگر از تعهد انسانی و اجتماعی سخن می گوید. اشعارش زیبا و دلنشین است و ساده حرف دلش را به زبان می آورد.
جهان به کوچکی حجم خواب خرگوش است
و نبض خسته نوع بشر
چو من
مغرور
صدای رویش نی در عدم هیاهویی ست
هراسناک تر از انفجار سر بی نور
درون کوره خورشید کهکشان کبود
تمام بعد زمان را مچاله باید کرد
درون قرمزی سطلی از صدای خروس
حیات بازده اضطراب تکوین است
گریز ماده در حوزه عقیم خلاء
نازلی، ناز تو و ناز دو چشمت
نازلی، ناز دو چشمت مار و کشته، نازلی
نازلی دنیا بزرگه شب درازه وقتی که بارون میاد
صدای پاش منو تا اونور دنیا می کشه
نازلی، کی می دونه چی پیش میاد
فردا رو هیشکی ندیده
هر کی میگه بیخود میگه
بیخود میگه هر کی میگه
که خواستن تونستنه!
اگه یه سکه رو بندازی بالا صد تا چرخ می خوره تا پایین بیاد
کی میدونه شیر میاد یا خط میاد
نازلی، خوشبختی
جایی که همسایه رو به رویی بدبخته
یه دروغه، یه دروغه
یه دروغه که همه به هم میگن
نازلی، آفتاب و کی میتونه حاشا بکنه
وقتی ما تو کافه ها می شینیم و گپ می زنیم
آدمایی هستن که میخوان حرف بزنن میترسن
آدمایی که شبا همدم زنجیرن و روزا مثل شب!
نازلی، آتیش باید الو باشه
ماهی باید تو آب باشه
آدم باید آزاد باشه
آزاد باشه
آزاد باشه
نازلی، کی میدونه پشت در بسته چیه؟
آرزو قصه شیر برفیه
شیر رو که بچه ها روزای برفی میسازن
اگه یه روز بشه آفتاب آب میشه
ولی افسوس بچه ها این چیزا رو نمی دونن
نازلی، نازلی، نازلی
عشق ما شعله یک کبریته
زندگی خواب و خیاله
وقتی از خواب می پریم
می بینیم تو دستامون چیزی نمونده، نازلی
همه مون تنهاییم
همه مون تنهاییم
بیا تنهایی رو قسمت بکنیم
نازلی، ناز تو و شعر من و شورش خلق
اگه دس به هم بدن شهر و چراغون می کنن
نازلی، ناز تو و ناز دو چشمت
نازلی، ناز دو چشمت ما رو کشته، نازلی
از کتاب پنجاه سپید سرا اشعار کیومرث منشی زاده
مجله اینترنتی تحلیلک