باباطاهر عریان، دوبیتی سرای ایرانى است.
آوازۀ باباطاهر بیشتر بهدلیل دوبیتیهای عوام فهم و خواص پسند اوست. از دلایلی که باعث رونق شعر باباطاهر در میان عموم مردم شده است می توان به وجود مضامین ساده و روان و دور از صنایع ادبی دشوار بودن آن ها اشاره کرد. بهطوری که شماری از ابیات او به حالت ضرب المثل تبدیل شده است.
عناصر طبیعت، عواطف لطیف و احساسات، درویشی، قلندری و ملامت، غم غربت و درد دلتنگی، اندوه بیسامانی و حسرت وصال، شکوه از ناپایداری و بیوفایی، دلدادگی و وفای به عهد، اعتراف به گناه و پوزش از خالق رحمان، هجران، شور و جذبههای عشق و… از جمله مضامین بارز شعر باباطاهر است.
چند دو بیتی از باباطاهر عریان
خوشا آنان که الله یارشان بی
بحمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنان که دایم در نمازند
بهشت جاودان بازارشان بی
***
نمی دونم دلم دیوانه کیست
کجا آواره و در خانه کیست
نمی دونم دل سرگشته ی مو
اسیر نرگس مستانه ی کیست
***
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
***
عزیزا کاسه چشمم سرایت
میان هر دو چشمم جای پایت
از آن ترسم که غافل پا نهی تو
نشیند خار مژگانم به پایت
***
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه وینه، دل کنه یاد
بسازم خنجری نیشش ز پولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
***
درخت غم به جانم کرده ریشه
به درگاه خدا نالم همیشه
عزیزان قدر یکدیگر بدونید
اجل سنگ است و آدم مثل شیشه
***
شب تاریک و سنگستان و من مست
قدح از دست ما افتاد و نشکست
نگه دارنده اش نیکو نگه داشت
و گرنه صد قدح نفتاده بشکست
از کتاب دوبیتی های باباطاهر عریان
مجله اینترنتی تحلیلک