شیوانا – حریم خصوصی
با ورود شیوانا به کلاس، شاگردان یکی یکی سر جای خود آرام نشستند و با سکوت، فضای کلاس را برای شروع درس جدید آماده کردند.
دقایقی نگذشته بود که زنی جوان با کسب اجازه از محضر استاد وارد کلاس شد و از شیوانا خواست تا در رفع مشکلش به او کمک نماید.
زن جوان گفت: مدتی است که ازدواج کرده ام و در شرایطی خاص، مجبور به زندگی مشترک در کنار خانواده همسرم شده ام و این امر موجب دخالت بیش از حد خانواده همسرم، در زندگی مشترکمان شده است.
شیوانا از او پرسید: آیا تا به حال پیش آمده که خانواده همسرت، سراغ صندوقچه شخصی ات که از خانه پدری همراه خود آورده ای بروند؟
زن جوان پاسخ داد: هرگز چنین اتفاقی نیفتاده است، همه حتی همسرم می دانند که آن صندوقچه، متعلق به شخص من است و هیچکس اجازه دسترسی و حتی لمس صندوقچه را ندارد.
شیوانا با تبسم گفت: یکی از حقوق طبیعی تو همین است که نگذاری دیگران به مرز تعیین شده ات دسترسی داشته باشند؛ ولیکن اشتباه تو اینجاست که حدود مرزهایت را صرفا به وجود صندوقچه ات محدود کرده ای، در حالی که می بایست با کلام، خطوط فرضی حریم خود را وسعت دهی و آنها را به طور شفاف برای دیگران تعریف نمایی تا بدانند که حق عبور از آن را ندارند، مگر به دعوت خودت.
بنابراین، ابزار کلام و گفتار، یکی از موثرترین راه ها برای تعیین مرزهای خصوصی است که محدوده مالکیت را نیز مشخص می نماید و به طور یقین، رعایت و احترام به حریم شخصی، موجب بهبود روابط و حفظ حرمت ها خواهد شد.
شیوانا به عنوان آخرین جمله خطاب به شاگردانش و زن جوان با تاکید گفت:
حفظ یک ارتباط سالم؛ مستلزم بیان شفاف حد و مرزهای خصوصی است که دیگران، حریم تو را بدانند و بدون اجازه به قلمرو شخصی ات وارد نشوند تا در نهایت دچار تنش های ارتباطی نشوی.
کلاس درس امروز نیز، همچون روزهای گذشته با سخنان نغز استاد و لبخند رضایت شاگردان به پایان رسید و زن جوان از استاد شیوانا تشکر و خداحافظی کرد و با رضایتمندی به طرف خانه به راه افتاد.
پایدار بمانید تا داستانی دیگر از شیوانا …
مجله اینترنتی تحلیلک
