ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش / به بهانه بزرگداشت عطار نیشابوری
عطار از راهبران عشق، در جاده حقیقت است که سالکان راه را با کلامی ساده ولی پر اشتیاق و سوزان به منزلگه مقصود راهبری می کند.
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
استاد شفیعی کدکنی می گوید:
اگر قلمرو شعر فارسی را بهگونه مثلثی در نظر بگیریم، عطار یکی از ضلعهای این مثلث است و دو ضلع دیگر عبارتند از سنائی و مولوی.
شعر عرفانی به اعتباری از سنائی آغاز میشود، در عطار به مرحله کمال میرسد و اوج خود را در آثار جلالالدین مولوی مییابد. پس از این سه بزرگ، آنچه بهعنوان شعر عرفانی وجود دارد، تکرار سخنان آنهاست.
گم شدم در خود نمی دانم کجا پیدا شدم
شبنمی بـودم ز دریا غرقه در دریا شدم
سایهای بــودم از اول بر زمین افتاده خوار
راست کان خورشید پیدا گشت ناپیدا شدم
زآمدن بس بینشانم وز شدن بس بیخبر
گوئیا یکدم برآمد کآمدم من یا شدم
می مپرس از من سخن زیرا که چون پروانهای
در فروغ شمع روی دوست ناپروا شدم
در ره عشقش چو دانش باید و بی دانشی
لاجرم در عشق هم نادان و هم دانا شدم
چون همه تن دیده میبایست بود و کور گشت
این عجایب بین که چون بینا و نابینا شـــدم
خاک بر فرقم اگر یک ذره دارم آگهی
تا کجاست آنجا که من سرگشتهدل آنجا شدم
چون دل عطار بیرون دیدم از هر دو جهان
من ز تأثیر دل او بی دل و شیدا شدم
* * * * * * * * * * * * * *
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش / به بهانه بزرگداشت عطار نیشابوری
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
بر در دل روز و شب منتظر یار باش
دلبر تو دایماً بر در دل حاضر است
رو در دل برگشای حاضر و بیدار باش
دیده جان روی او تا بنبیند عیان
در طلب روی او روی به دیوار باش
ناحیت دل گرفت لشگر غوغای نفس
پس تو اگر عاشقی عاشق و هشیار باش
نیست کس آگه که یار کی بنماید جمال
لیک تو باری به نقد ساخته کار باش
در ره او هر چه هست تا دل و جان نفقه کن
تو به یکی زنده ای از همه بیزار باش
گر دل و جان تو را در بقا آرزوست
دم مزن و در فنا هم دم عطار باش
* * * * * * * * * * * * * *
تا دوست بر دلم در عالم فراز کرد
دل را به عشق خویش ز جان بی نیاز کرد
دل از شراب عشق چو بر خویشتن فتاد
از جان بشست دست و به جانان دراز کرد
فریاد برکشید چو مست از شراب عشق
بی خود شد و ز ننگ خودی احتراز کرد
چون دل بشست از بد و نیک همه جهان
تکبیر کرد بر دل و بر وی نماز کرد
بر روی دوست دیده چو بر دوخت از دو کون
این دیده چون فراز شد آن دیده باز کرد
پیش از اجل بمرد و بدان زندگی رسید
ادریس وقت گشت که جان چشم باز کرد
چندان که رفت راه به آخر نمی رسید
در هر قدم هزار حقیقت مجاز کرد
عطار شرح چون دهد اندر هزار سال
آن نیکویی که با دل او دلنواز کرد
امیدواریم از شعر ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش / بر در دل روز و شب منتظر یار باش لذت برده باشید.
مجله اینترنتی تحلیلک
فوق العاده ترین شعر های که تابحال خوندم
ممنون از توجه شما