«زندگینامه آنتوان چخوف»
آنتوان چخوف داستان نویس، نمایشنامه نویس آزادی خواه، بشر دوست، روشن فکر برجسته روسیه است. چخوف، پدر داستان کوتاه جهان و نویسنده ای است که شاید بیش از دیگران، در ادبیات معاصر ایران، جایش خالی است.
او در مدت نسبتاً کوتاه دوران نویسندگی اش، با حجم انبوه و شگفت آوری از داستان ها، نمایشنامه ها و مقالات، منتقد اجتماعی روزگار خود بود و به خوبی توانست دوران زندگی خود را در نوشته هایش بازتاب دهد.
او در آثارش با فساد و دروغ، خود نمایی، سرشکستگی، منفی بافی، کوته نظری، ستمگری، آزادی خواهی دروغین و سرانجام صفات منفی با کمال خشونت مبارزه می کرد و جامعه عقب مانده را به آینده درخشان و زندگانی سعادتمندانه امیدوار می ساخت.
آنتوان چخوف تا پیش از مرگش بیش از ۷۰۰ اثر ادبی نوشت که این تعداد نشاندهنده قلم شگفت انگیز و توانای او در ادبیات است.
شهرت آنتوان چخوف در ایران بیشتر به خاطر نمایشنامه ها و داستان های کوتاه است.
با ما باشید؛ زندگینامه آنتوان چخوف پدر داستان کوتاه جهان
زندگینامه آنتوان چخوف
دوران کودکی آنتوان چخوف
آنتون پاولوویچ چِخوف در ۲۹ ژانویه ۱۸۶۰ در روسیه و در خانواده ای مذهبی متولد شد. پدر چخوف خواربارفروش و مردی بسیار متعصب، مذهبی و خشن بود که همیشه فرزندانش از تنبیه بدنی وی در خطر بودند.
او روزهای یکشنبه پنج پسر خود را مجبور میکرد در کلیسا حاضر شده و در گروه سرودی که خود تشکیل داده بود بخوانند و اگر آنها کمی اعتراض میکردند آن ها را با چوب تنبیه می کرد.
چخوف در هفت سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه دینی یونانی آغاز کرد اما دو سال بعد در کلاس اول مدرسه عادی به تحصیل خود ادامه داد.
پدر آنتوان چخوف شیفته موسیقی بود و همین شیفتگی او را از داد و ستد بازداشت و به ورشکستگی کشاند. تا جایی که از ترس طلبکارانش به همراه خانواده به مسکو رفت و آنتوان تنها در تاگانروک باقی ماند تا تحصیلات دبیرستانی اش را به پایان برساند.
او در سال های پایانی تحصیلات متوسطه اش در تاگانروک به تئاتر می رفت و نخستین نمایشنامهٔ خود را به نام بی پدری و بعد کمدی آواز مرغ بی دلیل نبود را نوشت.
او در همین سالها مجله غیررسمی و دست نویس الکن را منتشر کرد که توسط برادرانش به مسکو هم برده می شد.
زندگینامه آنتوان چخوف پدر داستان کوتاه جهان
آنتوان چخوف و آغاز نویسندگی
آنتوان در ۱۸۷۹ به مسکو رفت تا در رشته پزشکی در دانشگاه مسکو مشغول به تحصیل شود. او در نیمه سال ۱۸۸۰ تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته پزشکی در دانشگاه مسکو آغاز کرد. در همین سال نخستین مطلب او چاپ شد برای همین این سال را مبدا تاریخی آغاز نویسندگی چخوف برمی شمارند.
آنتوان چخوف در سالهای ۱۸۸۰ تا ۱۸۸۴ علاوه بر آموختن پزشکی در دانشگاه مسکو با نام های مستعاری مانند: آنتوشا چخونته، آدم کبد گندیده، برادر برادرم، روور، اولیس و… به نوشتن بی وقفه داستان و طنز در مجله های فکاهی مشغول بود و از درآمد حاصل از آن زندگی مادر، خواهر و برادرانش را تامین می کرد.
چخوف در ۱۸۸۴ به عنوان پزشک فارغالتحصیل شد و در شهر واسکرسنسک، نزدیک مسکو، به طبابت پرداخت. اولین مجموعه داستانش با نام قصه های ملپامن در همین سال منتشر شد و اولین نقدها درباره او نوشته شد.
در دسامبر همین سال هنگامی که چخوف ۲۴ ساله بود، اولین خلط های خونی که نشان از بیماری مهلک سل داشت در او مشاهده شد.
آغاز فعالیت حرفه ای آنتوان چخوف
چخوف بعد از پایان تحصیلات در رشتهٔ پزشکی به طور حرفه ای به داستان نویسی و نمایشنامه نویسی روی آورد و در سال ۱۸۸۵ همکاری خود را با روزنامهٔ پتربورگ آغاز کرد.
در سپتامبر قرار بود نمایشنامهٔ او به نام در جادهٔ بزرگ به روی صحنه برود که کمیتهٔ سانسور از اجرای آن جلوگیری کرد. مجموعهٔ داستان های گل باقالی او در ژانویه سال بعد منتشر شد.
در فوریه همین سال (۱۸۸۶) با آ. سووُربن سردبیر روزنامه عصر جدید آشنا شد و داستان های مراسم تدفین، دشمن و… در این روزنامه با نام اصلی چخوف منتشر شد.
در همین سال ها بیماریش شدت گرفت و او در آوریل ۱۸۸۷ به تاگانروک و کوه های مقدس رفت و در تابستان در باپکینا اقامت گزید در اوت همین سال مجموعهٔ در گرگ و میش از او منتشر شد و در اکتبر نمایشنامهٔ بلندش با نام ایوانف در تئآتر کورش مسکو به روی صحنه رفت که استقبال خوبی از آن نشد.
با ما باشید؛ زندگینامه آنتوان چخوف پدر داستان کوتاه جهان
آنتوان چخوف و داستان نویسی
چخوف نخستین مجموعه داستانش را دو سال پس از دریافت درجهٔ دکترای پزشکی به چاپ رساند. او سال بعد توانست با انتشار مجموعه داستان «هنگام شام» جایزه پوشکین فرهنگستان روسیه را از آن خود کند.
آنتوان چخوف بیش از هفتصد داستان کوتاه نوشته است. در داستان های او معمولاً رویدادها از خلال وجدان یکی از آدمهای داستان، که کمابیش با زندگی خانوادگی «معمول» بیگانه است، تعریف میشود. چخوف با خودداری از شرح و بسط داستان مفهوم طرح را نیز در داستان نویسی تغییر داد.
او در داستان هایش به جای ارائه تغییر سعی میکند به نمایش زندگی بپردازد. در عین حال، در داستان های موفق او رویدادهای تراژیک جزئی از زندگی روزانهٔ آدم های داستان او را تشکیل میدهند.
با ما باشید؛ زندگینامه آنتوان چخوف پدر داستان کوتاه جهان
چخوف و نمایشنامه نویسی
نخستین نمایشنامه چخوف بی پدری است که چندان شناخته شده نیست و پس از آن ایوانف را نوشت.
یکی دو نمایشنامه بعدی چخوف هم چندان موفق از کار در نیامد تا اینکه با اجرای نمایش «مرغ دریایی» در ۱۸۹۷ در سالن تئاتر هنری مسکو نوانست طعم نخستین موفقیت بزرگ خود را در زمینهٔ نمایشنامه نویسی بچشد.
همین نمایشنامه دو سال قبل از آن در سالن تئاتر الکساندریسکی در سنت پترزبورگ با چنان عدم استقبالی رو به رو شده بود که چخوف در میانهٔ دومین شب نمایش آن، سالن را ترک کرده بود و قسم خورده بود دیگر هرگز برای تئاتر چیزی ننویسد. اما همان نمایشنامه در دست بازیگران چیره دست تئاتر هنر مسکو، آنتوان چخوف را به مرکز توجه همهٔ منتقدان و هنر دوستان تبدیل کرد.
بعدها با وجود اختلافاتی که میان چخوف و کنستانتین استانیسلاوسکی (کارگردان نمایشنامههای وی) پیش آمد آثار دیگری از چخوف همچون «دایی وانیا» (۱۸۹۹)، «سه خواهر» (۱۹۰۱) و… نیز بر همان صحنه به اجرا در آمد.
عمدهٔ اختلاف آنتوان چخوف و استانیسلاوسکی بر سر نحوهٔ اجرای نمایشنامهٔ «باغ آلبالو» بود. چخوف اصرار داشت که نمایشنامه کاملاً کمدی است و استانیسلاوسکی مایل بود بر جنبهٔ تراژیک نمایشنامه تاکید کند. چخوف نه فقط به ناتورالیسم افراطی استانیسلاوسکی میتازد، بلکه همچنین حال و هوای افسرده و غمانگیزی را که فکر میکرد به نمایشنامه اش تحمیل شده است، زیر سؤال میبرد.
تسلط چخوف به نمایشنامه باعث افزایش توانایی وی در خلق دیالوگ های زیبا و جذاب شده بود و همین امر باعث شد تا او را «مهمترین داستان کوتاهنویس همهٔ اعصار» بنامند.
با ما باشید؛ زندگینامه آنتوان چخوف پدر داستان کوتاه جهان
زندگی خصوصی چخوف
چخوف برای اولین بار با اولگا کنیپر که بازیگر تئاتر بوده، در ۹ سپتامبر ۱۹۸۹ ملاقات می کند و این ملاقات به آشنایی بیشتر آنها و شکل گیری رابطه ای عاشقانه و در نهایت ازدواج می انجامد.
رابطه عاشقانه ای که تا زمان مرگ چخوف در سال ۱۹۰۴ ادامه مییابد.
اما متاسفانه آنها بخش عمدهای از این زمان حدوداً پنج سال را دور از هم سپری میکنند و ارتباطشان بیشتر از طریق نامه نگاری بوده است. چخوف بیشتر در یالتا سکونت داشته و کنیپر در مسکو. آنها از شروع آشنایی تا مرحله ای که به هم عشق میورزند و بعد از ازدواج، مدام به هم نامه مینویسند. (کنیپر بعد از مرگ چخوف هم چند نامه برای او مینویسد)
با ما باشید؛ زندگینامه آنتوان چخوف پدر داستان کوتاه جهان
مرگ آنتوان چخوف
چخوف در ۱۶ ژوئن ۱۹۰۴به همراه همسرش اولگا کنیپر برای معالجه به آلمان و استراحتگاه بادن ویلر رفت. در این استراحتگاه حال او بهتر شد اما این بهبودی زیاد طول نکشید تا اینکه روز به روز حال او وخیم تر شد.
اولگا کنیپر در خاطرات خود شرح دقیقی از روزها و آخرین ساعات زندگی چخوف نوشته است.
ساعت ۱۱ شب حال چخوف وخیم میشود و اولگا پزشک معالج او، دکتر شورر را خبر میکند. اولگا در خاطراتش مینویسد: «دکتر او را آرام کرد. سرنگی برداشت و کامفور تزریق کرد.
و بعد دستور شامپاین داد. آنتوان یک گیلاس پر برداشت. مزه مزه کرد و لبخندی به من زد و گفت «خیلی وقت است شامپاین نخوردهام.» آن را لاجرعه سرکشید. به آرامی به طرف چپ دراز کشید و من فقط توانستم به سویش بدوم و رویش خم شوم و صدایش کنم. اما او دیگر نفس نمیکشید. مانند کودکی آرام به خواب رفته بود.» و این ساعات اولیه روز ۱۵ ژوئیه ۱۹۰۴ بود.
تشییع جنازهٔ آنتوان چخوف یک هفته پس از مرگ او در مسکو برگزار شد. ماکسیم گورکی که در این مراسم حضور داشت بعدها به دقت جریان برگزاری مراسم را توصیف کرد.
جمعیت زیادی در مراسم خاکسپاری حضور داشتند و تعداد مشایعت کنندگان به حدی بود که عبور و مرور در خیابانهای مسکو مختل شد.
علاوه بر نویسندگان و روشنفکران زیادی که در مراسم حضور داشتند حضور مردم عادی نیز چشمگیر بود.
سرانجام در گورستان صومعهٔ نووو-دویچی در شهر مسکو به خاک سپرده شد.
آثار چخوف
داستان های چخوف
داستان های کوتاه چخوف
- در پانسیون اعیان
- از دفترچه خاطرات یک دوشیزه-۱۸۸۳
- بوقلمون صفت-۱۸۸۴
- کاشتانکا-۱۸۸۷
- نشان شیر و خورشید-۱۸۸۷
- بانو با سگ ملوس-۱۸۸۹
- شرطبندی-۱۸۸۹
- – همسر
- اتاق شماره شش-۱۸۹۲
- زندگی من-۱۸۹۹
داستان های بلند چخوف
- دکتر بیمریض
- داستان ملالانگیز
- دوئل
نمایشنامه های چخوف
- ایوانف
- خرس
- عروسی
- مرغ دریایی
- سه خواهر
- باغ آلبالو
- دایی وانیا
- در جاده بزرگ
- خواستگاری
- تاتیانا رپینا
- آواز قو
سبکشناسی آثار آنتوان چخوف
مشخصات کلی آثار داستانی چخوف را می توان در این محورها خلاصه کرد.
- خلق داستان های کوتاه بدون پیرنگ
- ایجاز و خلاصه گویی در نوشتن
- خلق پایان های شگفت انگیز برای داستان ها با الهام از آثار «گی دوموپاسان»
- خلق پایان «هیچ» برای داستان با الهام از آثار «ویکتور شکلوفسکی»
- بهره گیری از جنبههای شاعرانه و نمادین در آثار که از ابداعات خود چخوف در دورهٔ نویسندگیش بود.
- نگاه رئالیستی به جهان و قهرمان های داستان برخلاف نگاه فرمالیستی رایج آن زمان
- استفاده از مقدمه ای کوتاه برای ورود به دنیای داستان
- استفاده از تصویرپردازی های ملهم از طبیعت و شرح آن برای پس زمینهٔ تصویری داستان
موضوع و تم آثار
- آدمهایی که حرف همدیگر را نمیفهمند
- حمله به ارزش های غلط اما رایج اجتماع
- تضاد طبقاتی
- عدم مقاومت در مقابل شر و مهار خشم (تحت تاثیر آثار لئو تولستوی)
- ماهیت خوار کننده فحشا
- فرصت های از دست رفته زندگی
مجله اینترنتی تحلیلک