رهی معیری در سال ۱۲۸۸ در تهران به دنیا آمد و در سال ۱۳۴۷ براثر بیماری که به آن مبتلا شده بود در پنجاه و نه سالگی درگذشت. آرامگاه رهی معیری در گورستان ظهیرالدوله است.
شعری که در ادامه می خوانیم شعری است که خواست رهی معیری بر آن بود تا بر سنگ قبر وی نوشته شود و در انتهای کتاب سایه عمر نیز چاپ گردد.
بیشتر بخوانید: زندگینامه رهی معیری شاعر و غزلسرای معاصر
الا، ای رهگذر، کز راه یاری
قدم بر تربت ما میگذاری
در اینجا، شاعری غمناک خفته است
رهی در سینه این خاک خفته است
فرو خفته چو گل، با سینه چاک
فروزان آتشی، در سینه خاک
بنه مرهم ز اشکی داغ ما را
بزن آبی بر این آتش خدا را
به شبها، شمع بزم افروز بودیم
که از روشندلی چون روز بودیم
کنون شمع مزاری نیست ما را
چراغ شام تاری نیست ما را
سراغی کن زجان دردناکی
برافکن پرتوی، بر تیره خاکی
زسوز سینه، با ما همرهی کن
چو بینی عاشقی، یاد رهی کن
مجله اینترنتی تحلیلک