خاتم الشعرا، ادیب و صوفی نامدار نور الدین عبدالرحمن جامی
تذکره نویسان نوشته اند که دارای استعدادی غیر عادی و حافظه ای خارق العاده بود. جامی بر شاهان و امرای روزگار خود بسیار تاثیرگذار بود که اگر وزیری به غضب سلطان گرفتار می شد با شفاعت و وساطت او مورد عفو قرار می گرفت. ولی با این حال هیچ گاه در مدح شاهان قلم فرسایی نمی کرد و همین بی نیازی و بلند طبعی، شخصیت او را متمایز می ساخت.
آثار جامی به نظم و نثر فراوان است و او را آخرین کس از سلسله شعرای بزرگ فارسی می دانند.
معروف ترین اثر او هفت مثنوی به نام “هفت اورنگ” است.
ناچشیده جرعه ای از جام او
عشق بازی می کنم با نام او
شعری از اشعار دلنشینِ این شاعر نامدار را با هم می خوانیم:
دید مجنون را یکی صحرا نورد
در میان بادیه بنشسته فرد
ساخته بر ریگ ز انگشتان قلم
می زند حرفی به دست خود رقم
گفت: ای مفتون شیدا چیست این
می نویسی نامه سوی کیست این؟
هر چه خواهی در سوادش رنج برد
تیغ صرصر خواهرش حالی سترد
کی به لوح ریگ باقی ماندَش
تا کسی دیگر پس از تو خواندش
گفت شرح حُسن لیلی می دهم
خاطر خود را تسلی می دهم
می نویسم نامش اول وز قفا
می نگارم نامه عشق و وفا
نیست جز نامی ازو در دست من
زآن بلندی یافت قدر پست من
ناچشیده جرعه ای از جام او
عشق بازی می کنم با نام او
دیوان جامی
مجله اینترنتی تحلیلک