شنبه/ 3 آذر / 1403
Search
Close this search box.
باب پنجم گلستان

حکایت شبی یاد دارم که یاری عزیز از در درآمد

در این مطلب حکایت شبی یاد دارم که یاری عزیز از در درآمد را به همراه معنی کامل برای شما آورده ایم. امیدواریم از مطالعه این مطلب لذت ببرید.

حکایت شبی یاد دارم که یاری عزیز از در درآمد

شبی یاد دارم که یاری عزیز از در درآمد؛ چنان بی خود از جای برجستم که چراغم به آستین کشته شدخاموش شد.(۱)

سری طیفُ مَن یَجلُو بِطَلعَتَهِ الدُّجی (۲شبانگاه خیال کسی که چهره اش تاریکی را می زداید درآمد)

شگفت آمد از بختم که این دولت از کجا؟

بنشست و عتابخشم(۳) آغاز کرد که مرا در حال که بدیدی، چراغ بکُشتی به چه معنی؟

حکایت شبی یاد دارم که یاری عزیز از در درآمد
حکایت شبی یاد دارم که یاری عزیز از در درآمد

گفتم: به دو معنی: یکی آن که گمان بردم که آفتاب برآمد، و دیگر آن که این بیتم به خاطر بگذشت:

چون گرانی به پیش شمع آید
خیزش اندر میان جمع بکش

ور شکر خنده ای است شیرین لب
آستینش بگیر و شمع بکش

 

معنی لغات و عبارت های دشوار

۱. خاموش شد

۲. شبانگاه خیال کسی که چهره اش تاریکی را می زداید درآمد

۳. خشم

 

بیشتر بخوانید:

 

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x