شعر یک شبی مجنون نمازش را شکست
در این مطلب شعر یک شبی مجنون نمازش را شکست را برای شما همراهان عزیز آورده ایم. امیدواریم از خواندن آن لذت کافی ببرید.
شعر یک شبی مجنون نمازش را شکست
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او
پر ز لیلا شد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی
خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو من نیستم
بیشنر بخوانید: شعر عاشقانه / بیش از ۲۰ شعر جدید و زیبا
گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پنهان و پیدایت منم
سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
کردمت آواره صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر میزنی
در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود
مرد راهم باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم
بیشتر بخوانید: شعر عاشقانه کوتاه / بیش از ۷۰ شعر زیبا
همراهان عزیز مجله اینترنتی تحلیلک امیدواریم از مطالعه این مطلب که به شعر یک شبی مجنون نمازش را شکست اختصاص داشت، لذت کافی برده باشید. همچنین شما بزرگواران می توانید برای خواندن شعرهای زیبای دیگر به بخش شعر پارسی مراجعه کنید و خود را در دریای بی کران ادبیات غرق کنید.
مجله اینترنتی تحلیلک