محمدرضا شفیعی کدکنی
عکس تازهای که از استاد شفیعی کدکنی (در جلسهی بزرگداشت استاد موحد در دانشگاه تهران) در رسانهها منتشر شده است به سرعت موضوع بسیاری از اظهارنظرهای متناقض شد.
طبیعی هم بود که این سوژه در آن نمای درخشان بسیار مسئلهساز شود و این مسئلهساز بودن دو جنبهی مهم داشت که یکی از پس دیگری معنی پیدا میکرد.
بسیاری بودند که شفیعی کدکنی را برای این حرکتش ستودند و انصافانه فریاد کشیدند که این عکس مصداق تواضع استادی است که در حوزهی تحقیقات ادبی _و البته شعر_ در روزگار ما بیهمتاست. و اضافه کردند که این جلوه از شفیعی کدکنی صرفا نه سوژهی یک عکس درخشان و تاریخی، بلکه یک درس بزرگ از یک استاد بزرگ است که یادمان میدهد چگونه میتوان حتی در آن سطح نیز صاف بود و افتاده بود.
گروه دیگری اما در واکنش به این نگاه، _بیانصافانه_ گفتند که پرداختن به این عکس و ستایش شفیعی کدکنی با این بهانه، بت ساختن و اسطوره ساختن از شاعر «بوی جوی مولیان» است.
لازم به یادآوری است که مواجههی گروه دوم با این مسئله، البته مسبوق به سابقه هم است.
توضیحش این است که نمود رسانهای کلاسهای سهشنبهی شفیعی کدکنی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به جهت حضور انبوه شاگردان ایشان همواره پر رنگ بوده است و همین امر هم در نگاه بسیاری، مصداق بت ساختن از اوست.
در پاسخ به این ادعاها ذکر چند نکته ضروری است:
۱-در ساحت مفهومی، گزارهی «از فلانی بت نسازید» مصداق بت ساختن از بت نساختن است. اگر بت ساختن از چیز یا کسی مذموم و نادرست است منطقا عبارت «از فلانی بت نسازید» هم وقتی با تندی و تأکید همراه میشود، تبدیل به یک دستور بتوارهی مذموم میشود و در اینجا نقض غرضی فاحش صورت گرفته است.
۲-باید در نظر داشت که پرداختن به این عکس و ستایش سوژهی آن تقلیل دادن شفیعی کدکنی به یک سلبریتی صرف نیست. اصطلاح سلبریتی هرچند در دورهی ما تبدیل به یک برچسب انتقادی شده است اما باید توجه داشت که وقتی از این برچسب استفاده میکنیم بر عملکرد آن شخص مشهور در حوزههای خاصی تأکید داریم و این رفتار آن سلبریتی است که این لفظ را تبدیل به یک گزارش صرف یا تبدیل به یک برچسب میکند. چگونه میتوان شفیعی کدکنی را با دیگر سلبریتیها در یک ترازو قرار داد؟!
۳-جایگاه شفیعی کدکنی در ساحت شهرت کتمان نشدنی هست و مطلقا مربوط به سالیان اخیر نیست. او در همان دو دههی چهل و پنجاه که بیشتر در حوزهی شعر فعالیت داشت مشهور شد. و بعدا هم حضور او در دانشگاه تهران و همنشینیاش با چهرههایی چون استاد محمدرضا شجریان، اخوان ثالث، شهریار و… بر این شهرت افزود. اگرچه شفیعی کدکنی سالهاست دفتر شعری منتشر نکرده است اما قطعا یکی از مهمترین و تواناترین شاعران تاریخ ادبیات معاصر است که شهرتش نیز در همین پرتو قابل بحث و پیگیری است.
۴-
چون جوی جوان نغمه بیاغاز و برو
وین جامهی خستگی بیانداز و برو
گر رهرو همدلی ندیدی _چو درفش_
تنهایی خویش را برافراز و برو
م.سرشک
*گه ملحد و گه دهری و کافر باشد
گه دشمن خلق و فتنهپرور باشد
باید بچشد عذاب تنهایی را
مردی که ز عصر خود فراتر باشد
محمدرضا شفیعی کدکنی
مجله اینترنتی تحلیلک