علم و دانش در شاهنامه فردوسی
حکیم ابوالقاسم فردوسی پرورش یافته عصر سامانی است. عصری که سرشار از اشتیاق دانش پژوهی و علم آموزی است و شاهان سامانی، ادیبان و عالمان را قدر نهاده و بر صدر می نشاندند. بنابراین فردوسی، شاعر خرد و خردگرایی است و به اهمیت علم و دانش آگاه است:
بگو تا چه داری بیار از خرد
که گوش نیوشنده زو برخورد
خـرد افـسر شـهریـاران بود
خـرد زیـور نـامـداران بـــود
با نگاهی حتی گذرا به شاهنامه به خوبی می توان شوق فردوسی در ترویج فرهنگ دانش آموزی و قدرشناسی از عالمان و دانشمندان را دریافت:
چنین داد پاسخ که دانش به است
چو دانا بود بر مهان بر، مه است
در شاهنامه فردوسی بارها از دبیران سخن گفته شده است. دبیران در کشور نفوذ و نیروی بسیاری داشتند. نامه ها و اسناد را مینگاشتند و آدابی را در نامه نویسی رعایت میکردند که به برخی از آن ها در شاهنامه اشاره شده است:
بلاغت نگه داشتندی و خط
کسی کو بدی چیره بر یک نقط
کسی را که کمتر بدی خط و ویر
نرفتی به دیوان شاه اردشیر
ستاینده بد شهریار اردشیر
چو دیدی به درگاه، مرد دبیر
زمانی که سام به دستور شاه، زابلستان را ترک میکند به فرزندش زال که هنوز بسیار جوان است سفارش میکند که به آموختن بپردازد و با کمک مردان دانش پژوه، علوم و فنون مختلف زندگی را بیاموزد:
کنون گرد خویش اندرآور گروه
سواران و مردان دانش پژوه
بیاموز و بشنو زهر دانشی
بیابی ز هر دانشی رامشی
ز خورد و ز بخشش میاسای هیچ
همه دانش و داد دادن بسیچ
در پایان رزم رستم و اسفندیار، بهمن فرزند اسفندیار، به بارگاه رستم برده میشود و به تلاش او پرورش مییابد.
بهمن، فنون رزم و بزم یعنی سواری، نخجیر و چوگان را از رستم میآموزد:
همی بود بهمن به زابلستان
به نخچیرگر با می و گلستان
سواری و می خوردن و بارگاه
بیاموخت رستم بدان پورشاه
همی آزمودش به یک چند گاه
به بزم و به رزم و به نخچیرگاه
همچنین در شاهنامه گاهی اوقات از آموزش دهندگان و مربیان با عنوان فرزانگان یاد شده است:
ز فرزانگان چون سخن بشنویم
به رای و به فرمانشان بگرویم
کزیشان همیدانش آموختیم
به فرهنگ دلها برافروختیم
بیشتر بخوانید: گفتار اندر ستایش خرد / تاملی بر شاهنامه حکیم فردوسی
مجله اینترنتی تحلیلک