تعریف روانشناسی
علم روانشناسی، دانشی است که به مطالعه رفتار و فرآیندهای ذهنی می پردازد. این جمله کوتاه که تعریف روانشناسی را به طور جامع در بر میگیرد، چند بخش برجسته دارد که ماهیت روانشناسی را مشخص می کند.
الف) روانشناسی دانش است و کاملاً از اصول علمی پیروی می کند.
ب) این دانش به بررسی رفتار که دیدنی (عینی) است، می پردازد.
منظور از رفتار کلیه حرکات، اعمال و رفتارهای قابل مشاهده مستقیم و غیرمستقیم است.
پ) یکی دیگر از موضوعات مورد بررسی در این دانش بررسی فرایندهای روانی است.
منظور از فرایندهای روانی مباحثی همانند احساس، ادراک، تفکر، هوش، شخصیت، هیجان، انگیزش، حافظه و … است.
تاریخچه علم روانشناسی
ریشه های روانشناسی را در دیدگاههای فیلسوفان یونان باستان میتوان یافت که مشهورترین آنها یعنی سقراط، افلاطون و ارسطو پرسشهای بنیادینی درباره زندگی ذهنی و روانی بشر مطرح کردهاند.
مانند: آگاهی و شعور چیست؟ بشر ذاتآ منطقی است یا غیر منطقی؟
و سوال های مشابه دیگر که هنوز هم به اندازه هزاران سال پیش اهمیت دارند. این سوال ها با ماهیت ذهن و روان و فرایندهای ذهنی و روانی یعنی عناصر کلیدی دیدگاه شناختی در روانشناسی سر و کار دارند.
سایر سوالات روانشناختی به ماهیت بدن و رفتار انسان مربوط می شوند و این ها نیز به اندازه سوال های پیش قدمت دارند.
سوالات روانشناختی که مربوط به ماهیت بدن و رفتار انسان است، حاصل مطالعات بقراط (پدر طب) است. او علاقه زیادی به فیزیولوژی (تنکرد شناسی) داشت، که مطالعه کارکردهای موجود زنده و اجزای آن است.
او مشاهدات بسیاری درباره نحوه کنترل مغز بر اعضای گوناگون بدن انجام داده است و زمینه را برای آنچه بعدها دیدگاه زیست شناسانه در روانشناسی خوانده شد، فراهم کرده است.
فیلسوفان و حکیمان هنوز هم پس از قرن ها به کارکردهای ذهن و بدن علاقه نشان می دهند، ولی معمولا زمان شروع روانشناسی علمی را اواخر قرن ۱۹ میدانند، یعنی زمانی که ویلهلم وونت نخستین آزمایشگاه روانشناسی را در دانشگاه لایپزیگ آلمان در سال ۱۸۷۹ تاسیس کرد.
عامل اصلی تاسیس آزمایشگاه وونت این عقیده بود که ذهن و رفتار نیز مثل گیاه، ماده شیمیایی یا عضوی از بدن انسان می توانند مورد تحلیل علمی قرار بگیرند. پژوهش های وونت عمدتآ راجع به حس بینایی بود، اما او و همکارانش درباره توجه، هیجان، حافظه هم مطالعه کردند.
بیشتر بخوانید: دیدگاه های موجود در روانشناسی معاصر
اهداف علم روانشناسی
روانشناسی همانند علوم دیگر دارای اهداف بنیادین است که این اهداف به شرح زیر هستند:
۱) توصیف: چیستی (ماهیت) یک رفتار چیست؟
نخستین هدف یک روانشناس توصیف ساده یک رفتار یا فرایندهای ذهنی است که به وسیله توصیف بهنجار یا نابهنجار بودن یک رفتار مشخص می شود.
روانشناسان برای توصیف از روشهای گوناگونی استفاده میکنند که برای نمونه میتوان به مشاهده طبیعی یک رفتار، مطالعه موردی، گزارشهای درمانجو، همبستگی و زمینه یابی اشاره کرد.
به طور مثال توصیف مشخص میکند که پرخاشگری، اضطراب، افسردگی و… چه هستند.
۲) تبیین: چرا این رفتار بروز می کند؟
پس از کسب آگاهی در مورد رفتارهای بهنجار و نابهنجار یک روانشناس به دنبال علتهای بروز این رفتار است.
به طور مثال در تبیین، یک روانشناس به دنبال علت پرخاشگری، اضطراب و… است.
۳) پیش بینی: چه زمان هایی ممکن است این رفتارها بروز کنند؟
سومین هدف یک روانشناس پیش بینی در مورد رفتارها و فرایندهای روانی است. این که در زمینه های گوناگون مردم چگونه می اندیشند و چطور رفتار می کنند.
به طور مثال پژوهش های روانشناسی پیش بینی کرده اند که کودکانی که در سن ۹ سالگی میل به تماشای خشونت دارند، در سن ۱۸ سالگی خشونت بیشتری را نسبت به همسالان خود بروز می دهند.
۴) کنترل: آثار این رفتار چیست؟ و چگونه می توان از بروز اثرات منفی آن در زندگی جلوگیری کرد؟
مهم ترین و بزرگترین هدف روانشناسی کنترل است.
به کمک کنترل می توان از بروز رفتارهای نابهنجار جلوگیری کرد و یا به تقویت رفتار بهنجار پرداخت.
به طور مثال توسط آزمون های استعدادیابی در سن کودکی یا نوجوانی می توان استعداد افراد را کشف و پرورش داد و زمینه موفقیت آن ها در آینده را ایجاد کرد.
منابع: کتاب زمینه روانشناسی اتکینسون و هیلگارد ویراست شانزدهم
مجله اینترنتی تحلیلک
مطالب بسیار جامع و آموزنده بود ، سپاس
مطالب آموزنده و جامع بوده سپاس