مجله اینترنتی تحلیلک

پنجشنبه/ 30 فروردین / 1403
Search
Close this search box.
شرح غزل 246 حافظ / عید است و آخر گل و یاران در انتظار

شرح غزل ۲۴۶ حافظ / عید است و آخر گل و یاران در انتظار

در این مطلب به غزل 246 حافظ با مطلع عید است و آخر گل و یاران در انتظار پرداختیم و ضمن ارائه نسخه صحیح این شعر به شرح و تفسیر آن پرداخته ایم.

غزل ۲۴۶ حافظ (عید است و آخر گل و یاران در انتظار) به همراه شرح

شرح غزل ۲۴۶ حافظ / عید است و آخر گل و یاران در انتظار

عید است و آخر گل و یاران در انتظار
ساقی به روی شاه ببین ماه و می بیار

دل برگرفته بودم از ایام گل ولی
کاری بکرد همت پاکان روزه دار

دل در جهان مبند و به مستی سؤال کن
از فیض جام و قصه جمشید کامگار

جز نقد جان به دست ندارم شراب کو
کان نیز بر کرشمه ساقی کنم نثار

خوش دولتیست خرم و خوش خسروی کریم
یا رب ز چشم زخم زمانش نگاه دار

می خور به شعر بنده که زیبی دگر دهد
جام مرصع تو بدین در شاهوار

گر فوت شد سحور چه نقصان صبوح هست
از می کنند روزه گشا طالبان یار

زان جا که پرده پوشی عفو کریم توست
بر قلب ما ببخش که نقدیست کم عیار

ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود
تسبیح شیخ و خرقه رند شرابخوار

حافظ چو رفت روزه و گل نیز می‌ رود
ناچار باده نوش که از دست رفت کار

بیشتر بخوانید: زندگینامه حافظ شیرازی شاعر و حکیم قرن هشتم

شرح غزل 246 حافظ / عید است و آخر گل و یاران در انتظار
شرح غزل ۲۴۶ حافظ / عید است و آخر گل و یاران در انتظار

شرح غزل ۲۴۶ حافظ (شرح غزل عید است و آخر گل و یاران در انتظار)

عید است و آخر گل و یاران در انتظار
ساقی به روی شاه ببین ماه و می بیار

عید فطر است و پایان فصل گل و دوستان در انتظار هستند. ای ساقی به هنگام هلال ما نو به چهره شاه نگاه کن و به مبارکی و میمنت شراب بیاور.

دل برگرفته بودم از ایام گل ولی
کاری بکرد همت پاکان روزه دار

از دوران کوتاه گل دل برکنده و ناامید شده بودم ولی همت انسان های پاک روزه دار کاری کرد که عمر گل طولانی شد. یعنی به همت پاکان روزه دار ماه روزه قبل از پایان یافتن فصل بهار تمام شد.

دل در جهان مبند و به مستی سؤال کن
از فیض جام و قصه جمشید کامگار

دل به دنیای فانی نبند و زمان شادی و نشاط را دریاب و در حالت مستی از فیض و بخشش جام شراب و داستان جمشید سعادتمند سوال کن.

بیشتر بخوانید: حافظ شیرازی شاعری بی همتا

جز نقد جان به دست ندارم شراب کو
کان نیز بر کرشمه ساقی کنم نثار

جز سرمایه جان چیز دیگری ندارم تا فدا کنم، شراب کجاست تا بنوشم و مست شوم و در حالت مستی جانم را نثار ناز و عشوه ساقی زیبارو نمایم؟

خوش دولتیست خرم و خوش خسروی کریم
یا رب ز چشم زخم زمانش نگاه دار

بخت و اقبال خوش و نیکی دارد و پادشاهی بخشنده و بزرگوار است. خدایا او را از چشم بد روزگار محفوظ بدار.

شرح غزل ۲۴۶ حافظ (شرح غزل عید است و آخر گل و یاران در انتظار)

می خور به شعر بنده که زیبی دگر دهد
جام مرصع تو بدین در شاهوار

همراه با شنیدن شعر من شراب بنوش که جام جواهرنشان شاهانه تو به مروارید گران بهای شعرم، زیور و زینت دیگری خواهد بخشید.

زیب: زینت

مرصع: جواهرنشان

بیشتر بخوانید: حافظ انسان شناس بزرگ؛ نوشته ای از دکتر دینانی

گر فوت شد سحور چه نقصان صبوح هست
از می کنند روزه گشا طالبان یار

اگر سحری از دست رفت و گذشت، چه کم و کاستی باشد. در عوض شراب صبحگاهی موجود است و عاشقان روزه خود را با آن می گشایند.

سحور: غذایی که در سحر می خورند، سحری

صبوح: شراب صبحگاهی

زان جا که پرده پوشی عفو کریم توست
بر قلب ما ببخش که نقدیست کم عیار

چون پرده پوشی بزرگوارانه تو این گونه اقتضا می کند که از گناهان درگذری پس بر این قلب ما که چون سکه ناخالص است، بخشش و رحم آور.

بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار حافظ شیرازی

ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود
تسبیح شیخ و خرقه رند شرابخوار

می ترسم که در روز قیامت تسبیح شیخ ریاکار و خرقه رند باده نوش برابر هم بروند و هر دو دارای یک ارزش باشند.

روز حشر: روز قیامت

عنان بر عنان رفتن: کنایه از پا به پای هم رفتن

حافظ چو رفت روزه و گل نیز می‌ رود
ناچار باده نوش که از دست رفت کار

ای حافظ اکنون که ماه روزه به پایان رسید و گذشت و گل نیز در حال رفتن است، پس شراب بنوش که اختیار کار خارج از دست من و توست.

 

در این شرح غزل حافظ از کتاب های حافظ نامه و شاخ نبات حافظ نیز استفاده شده است.

حافظ نامه؛ که به مفاهیم کلیدی ابیات دشوار حافظ توسط بهاء الدین خرمشاهی پرداخته شده است.

شاخ نبات حافظ؛ شرح غزل حافظ است که توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی نوشته شده است.

 

مجله اینترنتی تحلیلک

تعبیر فال شرح غزل ۲۴۶ حافظ / عید است و آخر گل و یاران در انتظار

هرچند یأس وجودت را فرا گرفته و از همه‌کس قطع امید کرده‌ای و به‌نظرت حتی اراده قوی هم دیگر کارساز نیست اما مژده باد که انتظار تو برای روزهای خوش به سر رسیده است و به زودی به مراد دل خودت خواهی رسید. به این دنیا دل نبند که آنچه فانی است ارزشی ندارد. زندگی را بر خودت سخت مگیر، فرصت را غنیمت بدان و از ریاکاری و دورویی دوری نما. حسودان و رقیبان باعث عقب افتادن کارهای تو شده‌اند، از چشم زخم آنها حذر کن و بدان که خداوند حقشان را می‌پردازد و سزای عملشان را به خودشان برمی‌گرداند؛ از گناهانت می‌گذرد و آنچه را که می‌خواهی به تو می‌بخشد. فقط کافی است کمی صبر داشته باشی.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مریم
3 ماه قبل

ممنون بابت مطالب مفیدتون

شعر اتفاقی شما

1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x