جمعه/ 2 آذر / 1403
Search
Close this search box.
قصه کودکانه سه ماهی

قصه کودکانه سه ماهی

در آبگیر کوچکی، سه ماهی زندگی می کردند. ماهی سبز، زرنگ و باهوش بود. ماهی نارنجی، هوش کمتری داشت و ماهی قرمز کم عقل بود.

قصه کودکانه سه ماهی

 

در آبگیر کوچکی، سه ماهی زندگی می کردند. ماهی سبز، زرنگ و باهوش بود. ماهی نارنجی، هوش کمتری داشت و ماهی قرمز کم عقل بود. یک روز دو ماهیگیر از کنار آبگیر عبور کردند و قرار گذاشتند که تور خود را بیاورند تا ماهی ها را بگیرند.

سه ماهی حرف های ماهیگیران را شنیدند. ماهی سبز که زرنگ و باهوش بود، بدون اینکه وقت را از دست بدهد، از راه باریکی که آبگیر را به جوی آبی وصل می کرد، فرار کرد.

فردا ماهیگیران رسیدند و راه آبگیر را بستند. ماهی نارنجی که تازه متوجه خطر شد، پیش خودش گفت، اگر زودتر فکر عاقلانه ای نکنم به دست ماهیگیران اسیر می شوم.

پس خودش را به مردن زد و روی سطح آب آمد. یکی از ماهیگیران که فکر کرد این ماهی مرده است، او را از داخل آبگیر گرفت و به طرف جوی آب پرت کرد و ماهی از این فرصت استفاده کرد و فرار کرد.

ماهی قرمز که از عقل و فکر خود به موقع استفاده نکرد، آنقدر به این طرف و آنطرف رفت تا در دام ماهیگیران افتاد.

 

 

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x